گروه تئاتر جوان

۰۷.۱۰.۱۳۹۰ - تئاتر غنی یا تئاتر فقیر ؟ !

تئاتر غنی یا تئاتر فقیر ؟ !

تئاتر واژه ای یونانی و در اصل به معنای چیزی است که به آن می نگرند. پیشینه ی تئاتر، بی شک به آن زمانی باز می گردد که انسان یاد گرفت در چیز هایی که می بیند، اندیشه و تأمل نماید و همین تأمّل و اندیشه نوع نگاه انسان را به همه چیز تغییر داد. اگرچه در معنا تئاتر باید دارای شاخص های دیده شدن باشد امّا از زاویه ای دیگر، وظیفه ی تئاتر تعین زاویه ی دید و مجاب کردن بیننده به تماشای دنیای بیرون از زاویه ای است که تا کنون دیده نشده است. خلّاقیت و نوآوری اگرچه در تمامی هفت هنر کارکرد خاص و ویژه ای دارد اما تلاش برای جلب دیدن به شیوه ای که ما می خواهیم از جایگاه والاتری برخوردار است.

برخی بدون هیچ تردیدی، تئاتر را هنری کاملاً وارداتی می دانند. حق دارند زیرا این هنر از مهد هنر کلاسیک جهان ـ یونان ـ سر برآورده است و هم اینک نیز اروپا و آمریکا مدرن ترین ابزارهای روزآمد تئاتر را در اختیار دارند. تئاتر هایی که گاه بیش از یکسال بر صحنه می روند و مجموعه های نمایشی که چندین ده بار باز نویسی و اجرا می شود. صف های طولانی، سالن های شیک و مجلّل و ستارگانی که برای راه یافتن به سِنِ جادویی نمایش گاه تمام عمرِ خود را در تلاش و تمرین می گذرانند.

تئاتر را می توان به شاخه ی مردمی و اشرافی هم نگریست. تئاتر در لحظاتی از تاریخ وسیله ای شده است تا اشراف و ثروتمندان بیشتر بتوانند درون خالی خود را به رخ بکشانند اما در همان زمان و در فضاهایی نه چندان دلچسب چند جوان از قشر پایین جامعه حرف هایی بر زبان جاری می ساختند که قدرت نوشتن و اشاعه ی آن را در خود نمی یافتند. بد نیست اگر اشاره ای داشته باشیم به مجموعه ای از اعتراضات سازماندهی شده و تأثیر گذار ـ به ویژه در میان کارگران ـ که از بیرون همان سالن های نازیبای تئاترهای مردمی شکل گرفت. حرف های بسیاری است که بر زمین مانده است و تنها از عهده ی تئاتر بر می آید تا آن را به زبانی قابل فهم ارائه دهد هنری که در ایران پیشینه ای بس طولانی دارد.

تاریخ تئاتر بارها و بارها نوشته و بررسی شده است اما شکل ِ آکادمیک آن در ایران و در مقایسه با غرب، بسیار جوان و نوپا است. اگر از تعزیه، پرده خوانی و برخی انواعِ سیاه بازی بگذریم، تئاتر ِ ایران برای رسیدن به استانداردهای جهانی آن؛ باید راه درازی را طی کند. تئاتر اگر چه دستخوش سلایق و علایق فردی و گروهی است اما این هنر ارزشمند در هر برهه از زمان بالاخره راه خود را پیدا نموده است و آثاری که باید را برجای نهاده است.

هنر از آن جهت خاص و منحصر است که از مجموعه کارکردهایی برخوردار است که دیگرِ ویژگی های بشری عاجز و فاقد ِ آن است. یکی از اساسی ترین و اصلی ترین کارکردهای هنر، همخوانی داشتن با اقسامِ فرهنگ ها، ملل، اقوام و محیط های جغرافیایی است . همان که برخی تحتِ عنوان بومی گرایی و بومی سازیِ هنر از آن یاد می کنند. تئاتر از این قاعده مستثنی نیست و باید اذعان نمود این ویژگی از درجه ی اعتبار و اهمیتِ بیشتری در این حوزه برخوردار است. تئاتر به سادگی می تواند حرف و سخنی واحد را در اقسام ملل و فرهنگ ها بدون نیاز به تغییراتِ گسترده و ترجمه ی محتوا بر زبان آوَرد و این در حالی است که زبان تئاتر برای هر آن کس که دیدن را آموخته باشد، آشنا و قابل درک است.

هنر از منظر بازخوردها، دستآوردها و اثرگذاری ها می تواند منبع سرشاری باشد که اثرات آن تمامی ناپذیر و همیشگی محسوب شود. تئاتر را هنری والا، کاملا وابسته به جامعه ی گسترده ی انسانی و فاقدِ کارکردهای مخرّب می دانیم، هنری که برای مردم و از میان مردم برآمده است. تئاتر تنها هنری است که از مردم فاصله نگرفته است و هنوز هم با دیدن صحنه ای از نمایش با هر موضوع و درون مایه ای، هوش و فهم بشری از دریافت هایِ آنی آن دچارِ احساس خوشآیندی می شود پس این هنر ارزشمند، آن قدر اهمیّت دارد تا دچار نوعی نگاه ویژه تر شود. جذابیت های تمامی ناپذیر تئاتر این قدر توان و پتانسیل دارد تا کسانی که
دغدغه ی فرهنگ و مشکلات عمومی جامعه را با دقّت بیشتری دنبال می نمایند ، از آن برای رفع برخی نگرانی های خود بهره گیرند.

تئاتر از منظری خاص می تواند هنری غنی، توانمند، تأثیرگذار؛ سازنده و پویا تلقی شود. این منظرِ خاص ابزار و پیش درآمدهایی نیاز دارد که بی آن هر گونه چشمداشتی از این هنر ، نوعی زیاده خواهی و ساده انگاری محسوب خواهد شد. امکاناتِ به روز، شرایط عمومی و اختصاصی استاندارد، تربیت نیروهایی با درک هنری بالا و نهایتا در اختیار نهادن فرصت برای ابراز وجود و توانمندی به خودی خود نیمی از این راه را برای غنی تری شدنِ تئاتر هموار می سازد. بدون این دریافت های اولیه تئاتر به روزمرگی و روزمرّگی ِ خطرناکی دچار می شود که چنانچه فکری به حال آن ننمایند آثار تخریبی غیرقابل جبرانی را بر جای خواهد نهاد.

تئاتر از منظری دیگر بدون درنظر گرفتنِ ابزار و امکانات، اگر راه و بی راه را نشناسد به هنریِ فقیر، تهی و فاقد ارزش های انسانی ـ اجتماعی مبدّل خواهد شد. تئاتر رسالت و وظیفه ای یک سویه و تک محور با نگاه به یک موضوع و قشر خاص ندارد اما هیچ اشکالی ندارد اگر بخشی از این تئاتر تنها به قشری خاص البته با تحوّلات فصلی و مقطعی بپردازد. دو مقوله ی آئین(به معنای عام) و ارزش های ملّی و عام در تمام ملل از جایگاه ِ ارزشمند، و غیر قابل خدشه، برخوردار است در ایران نگاه تئاتر به تمامی زوایای پیدا و پنهان دین ـ بدون ترس و صد البته با مطالعه و مهیا نمودن ابزار لازم ـ می تواند تمام بار ِ علمی ـ فرهنگی معادل یک ترم دانشگاه را در خود داشته باشد در نگاهی دیگر تئاتر با مجموعه ابزارهایی که در اختیار دارد بیشترین، عمیق ترین و ماندگارترین اثرات را بر تمامی لایه های اجتماع می تواند برجای گذارد. دین را به صحنه ی تئاتر کشاندن برای ارائه ی مدل های فکری و عقیدتی که جامعه از آن بی دلیل گریزان بوده است ، به هیچ وجه جای ترس و تردید ندارد چه بسا اگر زبان تئاتر به نیروی مطالعه و تحقیق مجهز شود دیگر نیازی نباشد تا جوانان را با نگاه تنبیه و تذکّر به راه آورد که با این هنر می توان او را جمعه نیز بر سر مکتب آموزه های دینی نشانید.

باور های ملی، اسطوره های قدیم و جدید، سیر طبیعی تاریخی، آن چه مایه افتخار و سربلندی است از دیگر رویکردهایی است که برای همیشه تئاتر باید آن را از نظر دور داشته باشد. تاریخ حماسی ایران، نبردهای بی حاصل و نجات بخش، حکومت های خادم و خیانتکار، تجاوزات و لشکر کشی ها، تحولات سیاسی ـ اجتماعی تمای دستآویزهایی است که تئاتر باید ان را بر صحنه کشیده، تأثیر گذارترین چالش ها را پیشِ روی آن قرار دهد. نکته ی پایانی جنگ ایران و عراق با تمام زشتی ها و زیبایی های پیدا و پنهانِ آن برای تمام سال های پیش رو می تواند منبعی برای نشان دادن، گفتن و تمامی اهداف و انتظاراتی باشد که ما از جامعه ی هنری و جامعه ی هنری از اجتماع پیرامون خود دارد، باشد. تئاتر غنی تئاتری است که برای لحظه ای از حرکت، پویایی، ارائه ی راهکار و اندیشه های نوین غافل نماند و تئاتر فقیر آن تئاتری است که قدم در راه تقلید، ترجمه های
بی اثر و تکرار نابود کننده ، گرفتار آید. حضور همیشگیِ آئین و مذهب و حماسه های ماندگار ایران زمین این نوید را می دهد که تئاتر از کارکردهای اصلی خود غافل نیست و اگر چه از یک نوع بی نیازیِ صرف برخوردار نیست اما نشان داده است که اجازه داده نشده تا به دامان فقر و فلاکت نیز گرفتار شود.

با نگاهی به تئاتر منطقه ای که این روزها در یزد در حال برگزاری است و کارهایی که بر روی صحنه حاضر شده است دو چیز بسیار نمود و عینیّت دارد . نخست این که در مقایسه ای شتابزده پی خواهیم برد که آثار نمایشی ارائه شده در جشنواره ی تئاتر استانی از چه درجه ی اهمیّت و ارزش هنری قابل تأملی برخوردار بوده است و دیگر این که هنرمندان تئاتر استان از قدرت و صلابت قابل توجّه بهره مندند که اگر دچار مهرِ بانیان فرهنگی و اجرایی استان شوند تأثیراتِ عمیقی از خود بر جای خواهند نهاد البته این در حالی است که این قشر فعال و هنرمند بیشتر مراقب احوال پیرامونی خود و تصمیم سازان و تصمیم گیران باشند . حداقل فایده ی تماشای جشنواره ی تئاتر منطقه ای، امیدوارشدن و دلگرم ماندن به جامعه ی هنری استان به ویژه هنرمندان تئاتر می باشد. امید که در سال های آتی شاهد شکوفایی آثار هنرمندان یزدی و سربلندی هنرمندان تئاتر استان باشیم.

(abyat)


نویسنده : http://teatremeybod.ir
لینک مستقیم این مطلب : http://teatremeybod.ir/index.php?name=content&op=view&id=8