ریشههای تئاتر پست مدرن
بروز پست مدرنیسم همه جا طبق یک سلسله مراتب تاریخی نبوده بلکه از طرق دیگر نیز منصه ظهور یافته است. در حالت اول، آن دسته از شکلهای فرهنگی و هنری است که ظهورشان به شکل شتابندهای بروز پست مدرنیسم را طلب میکنند. در حالت دوم، مربوط میشود به شکلهایی از فرهنگ و هنر که به دنیای معاصر و فرهنگ ارتباطات و تکنولوژی متعلق هستند و زبان مشترک آنها الکترونیک است و به همین سبب، سلسله مراتب تاریخی رسیدن به پست مدرنیسم را طی نکردهاند؛ بلکه تابع خاصیت عصر ارتباطات هستند؛ مانند تلویزیون که به گونهای گریز ناپذیر به فرهنگ جهانی الکترونیک وابسته است.
پیوند این دو شکل، یعنی پست مدرن تاریخی و پست مدرن بدون سلسله مراتب تاریخی را به طرز جالبی میتوان در هنر نمایش یافت. که در میان پست مدرنیسم تاریخی و پست مدرنیسم بدون تاریخ قرار دارد. البته نمایش قرن بیستم، تاریخچه پیچیدهای دارد به خصوص در اروپا با تجربیات «دادائیستها»، «اکسپرسیونیستها»، «فوتوریستها» و نیز نظریات «برشت» و «آرتو» در زمینه تئاتر.
چشماندازهای تئاتر پست مدرن را میتوان در اندیشهها و نظریات «آنتونن آرتو» در دهه سی میلادی جستجو کرد در حالی که نزدیکترین سبک و رویه تئاتری به تئاتر پست مدرن، «دادائیسم» است که در سال 1916م. پس از جنگ جهانی اول، آغاز شد و چهار سال بیشتر دوام نیاورد.
تمایل اساسی تئوری تئاتر از آن زمان به بعد، آزادی از وابستگی وفادارانه به متن بود. در اجراهای گذشته، کارگردان نسبت به متن بسیار متعهد بود و وجود نمایشنامه از الزامات اساسی یک اجرای تئاتری و نقطه آغاز آن محسوب میشد. نمایشنامه محور اجرا بود و بازیگر، کارگردان و سایر عوامل بر حول این محور، در گردش بودند. ولی در عصر حاضر، پیشگامانی در عرصه تئاتر ظهور یافتند که با جسارت، متن نمایشنامه را به عنوان محور اصلی اجرا مورد تردید قرار دادند و جایگاه والا و برتر سابق را از متن سلب کردند و این برتری را بین دیگر عوامل اجرایی تقسیم نمودند. اکنون دیگر سایر عوامل چون بازیگر، نور، صدا، تصاویر ویدئویی، عکس و ... از جایگاه ارزشی نسبتاً مساوی برخوردارند.
«آنتونن آرتو» را پدر، بنیانگذار و خالق نظریه پست مدرنیسم در تئاتر میدانند.
«آنتونن آرتو»، در پی اقتدار زدایی از تئاتر متکی بر متن بود. او کلیه قواعد و چارچوبهای سنت تئاتر غربی، از زمان «آشیل» تا «برشت» را نابود کرد. «آرتو» معتقد است که تئاتر گذشته، آن قدر ثابت و لایتغیر و آن چنان با شکلهای سنتی پوشیده شده است که دیگر قابل رؤیت نیست.
«آرتو به تئاتری که میشناخت سه نقص اساسی وارد کرد: 1- کارها بیش از حد وقف شاهکارهای گذشته بود. 2- به دلیل سطحی بودن، قادر نبود مردم را به عمق مسائل بکشاند.
(ارسال شده توسط عبیات )
ورود به سایت
خوش آمدید,
مهمان
نام کاربری: | |
کلمه عبور: | |
تصویر امنیتی: | |
کد تصویر امنیتی را وارد نمایید : | |