تبلیغات


کلاسهای
 
بازیگری
 
به زودی 
  

جستجو در سایت

جستجو

آخرین مقالات

تئاتر خیابانی یا بیرونی

ادامه مطلب


چرا تئاتر کاربردی؟

ادامه مطلب


تأتر «پلِی بَک»

ادامه مطلب


تئاتر برای آموزش بهداشت

ادامه مطلب


تئاتر ِموزه

ادامه مطلب


تئاتر خاطره

ادامه مطلب


نمایش خلاق

ادامه مطلب


تئاتر آموزشی

ادامه مطلب


آیین ها و مراسم سنتی و قدیمی

ادامه مطلب


نمایشنامه زندگی گالیله ...

ادامه مطلب

کلمات کلیدی



آمار سایت


هاست
RSS خروجی

آمار سایت

نمایشنامه


[نماشنامه:قصه ی ما وقتي شاديم يا غمگين و شما تنها ما را تماشا مي‌كنيد.
صحنه يك سیرك است
]پلنگ، گربه، شير، روباه، موش، ميمون[
پلنگ: سلام
همه:‌سلام ]تك تك سلام مي‌كنند[
پلنگ: من و دوستانم اُه ببخشيد اول از همه بايد خودمون معرفي كنيم]به گربه اشاره مي‌كنند[
گربه: ملوسم و ناز دارم یه دم دراز دارم ملوسم و قشنگم يه گربه زرنگم پيشی بازيگوشم يه خورده هم چموشم دنبال موش نه نمي‌رم موشي موشي جون كجايي
بيا كه دوست مايي...
موش: موشي موشي كوچيكم موشي موشي كوچيكم
پيش همه عزيزم ملوس شوخ و شنگم با غم و بدی می جنگم
]پلنگ به شير اشاره مي‌كند[
شير: سلطان جنگل‌ها منم پر زور و با صفا منم
غم تو دلم جا نداره غصه‌ باهام كار نداره
دوستم دارن حيوونها دوستشون دارم هزارتا ]جلوي روباه تعظيم مي‌كند[
روباه: روباه مو گله مي ‌برم
همه: چوپون دارن نمي‌ذارن
روباه: اه ببخشيد، روباه با ناز منم خانم و سرفراز منم
خوشگل خوشگل‌ها منم هميشه خندان منم دلبرسيرك ما منم
ميمون: سرماي سختي خودم شانس آوردم نمردم
حالي واسم نموده سه روزه غذا نخوردم مي مي مي]عطسه مي‌كند[ مونم ‌پُرمومنم. با موشي و پيشي جون، آقا شيره و خانوم جون هستيم توي سیرك پيش سروم پلنگ جون
پلنگ: من يه پلنگ نازم قوي قد درازم با پنجولاي بلندم مي سوزم و مي سازم ]تعظيم مي‌كند[
موش: آقا پلنگه، مي‌خواي ديگه شروع كنيم داره دير مي‌شه.
پلنگ: يكي بود
همه: يكي نبود
پلنگ : خوبی بود
همه : بدی نبود
پلنگ : شادی بود
همه : غمی نبود
پلنگ: زير گنبد كبود
همه: غير از خدا هيچكش نبود
پلنگ: ماها همه يك خونواده‌ايم تعجب نكنيد حتماً پيش خودتون مي‌گيد چه جوري 
روباه: اگه چشماتونو ببيند و به هيچ چيز فكر نكنيد.
ميمون: راحت خوابتون مي بره
شير: ما هم مي يام تو خوابتون براتون قصه شو تعريف مي كنيم.
موش: آي قصه قصه قصه
همه: نون و پنير و پسته
پلنگ: يه قصه ی ‌بي غصه
روباه: ما همه ساكن جنگل سبز بوديم
موش: هر كدوم توي يك خونواده بزرگ
شير: يه شب كه خواب بوديم همه چيز لرزيد
پلنگ: درختا تكون مي‌خوردن
موش: زمين حركت مي‌كرد
ميمون: زمين دهن باز كرد
روباه: همه چي بهم ريخت، خونه‌هامون خراب شد.
پلنگ: گشتيم، خونواده‌هامون پيدا نكرديم ، خيلي‌ام گشتيم
شير: من تنها شدم، روباه خانم تنها، ميمون بالاي درخت تنها، موش توي سوراخ تنها 
پلنگ: گريه و زاري بسه، بايد جنگل رو دوباره بسازيم، منو آقا شيره درختاروصاف مي‌كنيم، خانم روباه خاكشونُ مي‌گيره، موش كوچولو دانه‌هاشون جمع مي كنه. ميمونم كمك بقيه يه كاري بكن .
میمون : یعنی بقیه پیداشون می شه ؟
موش : حتما همه بر می گردن اگه همه چی آماده باشه
روباه: خوب شروع مي‌كنيم.
]هركدام مشغول كاري مي‌شوند گربه‌ هاج و واج بقيه را نگاه مي‌كند گاهي كمك مي‌كند[
گربه: سلام، ]كسي جواب نمي‌دهد[ سلام]بلندتر[ سلام عرض كرديم.
شير: عليكُ برو بذار باد بياد
گربه: خبر براتون آوردم.
موش: ]از پشت پلنگ[ از كي؟
گربه: از حيوونهاي شهر
روباه: شهر هم مگه حيوون داره
ميمون: تا دلت بخواد ، چهارپا و دوپا 
موش: توی قفس های باغ وحش یا توی خونه دوپا ها ن
گربه: آره، حيوونهاي باغ وحش، گفتن كه پيش اونا بريد
پلنگ: بريم چی‌كار، بريم توي قفس مثل اونها !
شير: آخ آخ شير يال بلند كه اونجا می بينم همه‌ي موهاي بدنم سيخ می شه.
گربه: نه، چون باغ وحش از زلزله سالم مونده، مي‌تونيد اونجا موقتاً زندگي كنيد .خودتون رونشون بديد آدمها در بازسازی جنگل كمكتون كنند.
روباه: چه تضمینی هست که ما هم نریم توی قفس....
گربه : آدم ها توی این جور وضع ها مهربون می شن با هم و بقییه خوب می شن ...
ميمون: یعنی می گی برای اونا برنامه اجرا كنيم.
پلنگ: چي كار كنيم...
موش: آقا شيره که سازمی زنه، ميمون ازهمه دعوت مي‌كنه بيان تماشا و تبليغات مي‌كنه. خانم روباه قصه مي‌گه و شعر مي‌خونه. شمام آقا پلنگه مجري برنامه‌ها منو گربه‌ام با هم برنامه‌ اجرا مي‌كنيم اما فقط با تضمين شما خوبه.
پلنگ: من... موا... نظر همه مهمِ]همه لبخند مي‌زنند و سر تكان مي‌دهند[
ميمون: به افتخار همون و سيرك]مکث [ زلزله بزن سازُ آقا شيره.
]شير مشغول نواختن مي‌شود و نور كم كم قطع مي‌شود[
صحنه دوم:
میمون : خانم‌ها، آقايون، كوچیك‌ها و بزرگترها همه بياييد سيرك ِ
همه: زلزله
پلنگ: برنامه ای تماشایي شاد و قشنگ، سيركِ
همه: زلزله
روباه: شير ما مهربونه، كم زبونه، پنجه‌هاش طلايي، غوغا مي‌كنه .سيم‌های سازش غصه ها ‌رو دور مي‌كنه. پس بياين به سيرك
همه: زلزله
] شير مشغول نواختن مي‌شود و گربه و موش نمايش دنبال هم مي‌دوند روباه موش را كمك مي‌دهد و پلنگ موهاي ميمون را با آرد سفيد مي‌كند ميمون روي يك چهارپايه مي‌نشيند و به نقطه‌اي خيره مي‌شود[
پلنگ: خوب اميدوارم كه از اين قسمت برنامه خوشتون اومده باشه .برنامه بعدی اجرای موسیقی توسط اقا شیره است . به افتخار سیرک 
همه: زلزله
[ شیر می نوازد و ترانه سیرک زلزله رامی خواند]
پلنگ: ممنون آقا شیره ، حالا با هم به قصه خانم روباه گوش می کنیم. سيركِ
همه: زلزله
روباه: آي قصه قصه قصه
همه: نون و پنير و پسته
پلنگ: يه قصه ی ‌بي غصه
روباه : یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیجکس نبود.جنگلی بود با صفا پر از گل و درخت و حیوونایی که در کنار هم با آرامش زنندگی می کردند توی جنگل قصه ما هر کس یه وظیفه ای داشت یعنی یکی از کارهای جنگل انجام می داد . حیوونای قوی تر مواظب ضعیف ترها بودند. خلاصه شادی بود که توی دل همه لنگر انداخته بود . تا اینکه یه شب، یه شب همه چیز شروع به لرزیدن کرد. درخت ها خم شده بودند ،زمین دهان باز کرده بود ، خونه ها خراب شد گل ها له شدند یه سری حیوونا فرار کردند یه سری گم شدند زیر آوار موندند . زنده موند ها هراس داشتند هنوز باورشون نشده بود شادی خوشیشون از بین رفته . شروع کردند دنبال عزیزانشون گشتن .گشتن و گشتن اما کسی پیدا نشد . شما می گید کجا رفته بودند؟ . من میگم شاید تونستن فرار کنن به یه جنگل دیگه شایدم [مکث] حیوونایی باقی مونده ناامید شده بودند بعضی هاشونم از خدا گلایه می کردند که چرا اونارو زنده نگه داشته. تا اینکه آقا پلنگه اونا رو جمع کرد تصمیم گرفتن که با کمک هم دوباره جنگلشو را بسازند . روی کمک تمام موجود هایی هم توی دنیا هستند و نفس می کشند و زنده هستند حساب کردند . من و دوستام از حیوونای اون جنگلیم که بلاخره بر می گردیم از نو شروع می کنیم جنگلمون را می سازیم. 
پلنگ: خوب امیدوارم که خسته نشده باشین خسته نباشيد تا فردا که با زهم سیرک 
همه : زلزله
پلنگ: مرسي بچه‌ها آقا شيره محشر بود خانوم روباه عالي بود گربه و موش دمتون گرم
شير: هر روز مقداري غذا جمع مي‌كرديم، از آدمها ياد می گرفتيم چه جوري جنگل درست كنيم.
گربه: حتي اونا بهمون كمك مي‌كردند مي‌گفتن شما بچه‌هاي ما رو سرگرم كنيد ما براتون جنگل درست مي‌كنيم.
روباه: ]به طرف ميمون مي‌رود[ هي آقا برنامه تموم شد نمي‌خواين برين خونه
شير: كاريش نداشته باش الان يك ماهي هست كه هر روز مي‌ياد روي اون صندلي مي‌شينه ماها رو نگاه مي‌كنه خودش مي ‌ره
پلنگ: هي عمو بيداري، ما تا فردا صبح ديگه برنامه نداريم.
گربه: استاد برنامهfinish شده، ما هاvery tired شماgo تو خانهok 
موش: پدر جان
ميمون: بله دخترم
روباه: خيلي جالب بود فقط وقتي موش موشی باهاش حرف مي‌زد جواب مي‌داد اونم در حد بله دخترم
شير: چند وقتي توي اون باغ وحش برنامه داشتيم،
گربه: آقا شيره، خانم روباه، آقا پلنگ، موش موشي، ميمون بلا بياين.
]همه جمع مي‌شوند به جز ميمون كه همان طور نشسته[
پلنگ: ميمون بلا از تو نقشت بيابيرون ]همه مي‌خندند[
شير: آقا پيره، قبول تو بازيگري بيا ديگه]ميمون از خواب مي پرد[
ميمون: بله چي شده، كجا آتيش گرفته، چي با يد بكارم از روي چي بپرم، با كي ملق بزنم...
موش: خب يكي جلوي اونو بگيره، گربه حرفتو بزن
گربه: راستش، آدم‌ها يه رسم قشنگ دارن كه بزرگترها چيزهايي كه بلدن به كوچكترها ياد مي‌دن خيلي كار خوبيه
شير: كه چي بشه
گربه: آخه تا آخر عمر كه همه زنده نيستن.
ميمون: منظورش اينكه همه آخردنیا زنده نيستند يه عمر كوتاهي دارن بعد از مرگشون حرفه اونا هم نمي میره و بچه‌هاشون هم می تونن از تجربه‌هاي اونها استفاده كنن .البته مي‌بايست متذكر شوم در اين روزگار وانفسا كسي به كس سر نمي ‌زند همه در پي بدبختي فلاكت.....
پلنگ: ميمون، ميمون...
ميمون: بله قربان
روباه: بسه
ميمون: چشم
شير: خوب من مي‌تونم ساز زدن ياد شماها بدم شماها هم ياد بقییه بدين 
روباه: ممنون آقا شيره، منم مي تونم قصه‌گويي رویاد بدم
پلنگ: خيلي خوبه.
موش و گربه: پس ما چي ياد بديم؟
پلنگ: شماها هيچي، دنبال هم كردنُ همه بلدن يا خودشون زود ياد مي‌گيرن كاري به آموزش نداره از اين به بعد، اجرا كه تموم شد كلاس‌ها شروع مي‌شد، قبول
همه: قبولِ، قبول
پلنگ: پس به افتخار سيرك زلزله
همه: هورا، هورا...
پلنگ: سيرك
همه: زلزله]نور قطع مي‌شود[
صحنه سوم
]كلاس گيتار[ 
شير: خوب مقدماتي سازشناسي رو ديروز تموم كرديم حالا يه كمي بايد با ريتم آشنا بشينم 
گربه: ما كه ساز نداريم...
پلنگ: سفارش داديم مي‌يارن
شير: فعلاً با دست. من كه مي‌زنم شما ريتم با دست و پاهاتون بگيرد خوب شروع مي‌كنيم، يك و دو و سه و چهار...
همه: يك و دو و سه چهار
شير: نه نشد، يك و دو و سه و چهار
همه: يك و دو و سه و چهار
شير: آهان همينه]شير يك رتيم‌را مي‌زند و بقيه تكرار مي‌كنند كم‌كم متوجه حضور ميمون مي‌شوند كه روي چهار پايه نشسته‌است و ساز دهني كه در دست دارد ‌ناشيانه مي‌نوازد[
گربه: عمو اينجوري نيست. بعد هم ساز زهي آموزش مي‌دن نه بادي
پلنگ: شما چي كار به كاراون دارين، آقا شيره ادامه بده.
روباه: ولي نگاش كنيد چه جوري داره سعي مي‌كنه آخه چرا ساز دهني.
گربه: حمل آسان، وزن كم، در جيب مي‌توان گذاشت، خرج كم، يادگيري آسان
پلنگ: گربه...
گربه: بله قربان
پلنگ: ]با اشاره كه زيپ دهانتوبكش[ آقا شيره شروع مي‌كنيم.
شير: خوب الان كه مي‌زنم موش موشي، موش موشي]موش جواب نمي‌دهد[
گربه: فسقلي با شما نه باتواِ مي‌فهمي
روباه: موش موشي جون، بيداري، مريض شدي، كجايي؟ صداي منو مي‌شنوي؟
موشي: يه جوري داره منو نگاه مي‌كنه
گربه: زود فهميدي الان چند وقتيه كه مي‌ياد همين جور تو رو نگاه مي‌كنه خسته نباشي.
پلنگ: گربه... مهم نيست از كار اين دو پاها نمي‌شه سر در آورد بيا به كارمون برسيم خسته‌اي...
روباه: مي خواي بري استراحت كني
موش: نه ممنون خوبم، ببخشيد، ادامه بريم
پلنگ: پس به افتخار سيرك
همه: زلزله]شير يك بار ديگر همان آهنگ قبلي و بقيه همراهي مي‌كنند با اشاره شير موش جدا مي‌شود و سر ضرب ها با دست جواب مي‌دهد[
پلنگ: آفرين بچه‌ها همين جوري خيلي خوبِ
گربه: پس و افتخار سيرك]كسي جواب نمي‌دهد[ زل...
موش: ]به كنار ميمون رسيده[ پدر جان طوري شده؟
ميمون: ميگه بخون، برام بخون بابايي 
موش: ]با اشاره دست يقييه را ساكت مي‌كند[ كي مي‌گه؟ چي مي‌گه؟
ميمون: صداشو نمي‌شنوي؟ همين جاهاست.
موش: خوب، خوب، يواش بخون.
ميمون:]زمزمه مي‌كنه[ موش موشي قشنگ من قرمز پوشيده، تو رختخواب مخمل قرمز خوابيده
پلنگ: موش موشي جان ما هم مي خوايم بشنويم.
موش: پدر جان بلندتر بخون بشنون.
ميمون: موشي، موشي قشنگ من قرمز پوشيده، تو رختخواب مخمل قرمز خوابيده، موش موشي من چشماتو باز كن، وقتي كه شب شد اونوقت لالا كن
شير: خيلي خوب، موش موشي قشنگ من
موش: ]به خودش اشاره مي‌كنه[ قرمز پوشيده] بعد از مصرع همه با هم دست مي زنند و هي مي‌گويند[
شير: تو رختخواب مخمل
روباه: قرمز خوابيده 
شير: موش موشي من
پلنگ: چشماتو باز كن
شير: وقتي كه شب شد]گربه مي‌خواهد بخواند كه ميمون شروع مي كند[
ميمون: اونوقت لالاكن، اونوقت لالاكن.
پلنگ: به افتخار عضو جديد سيرك
همه: زلزله]همان آهنگ خودشان را شير مي‌زند و بقيه دور ميمون حلقه مي‌شوند و او از روي چهارپايه كه بلند مي شود همه هورا مي كشند[
پلنگ: سيرك
همه: زلزله]نور قطع مي‌شود[
صحنه چهارم
]روباه رو به تماشاچي ايستاده است بقيه پشت به تماشاچي نشسته و به حرفهاي او گوش مي‌دهند[
روباه: معمولاً ماها قصه‌مون با يكي بود يكي نبود غير از خداي مهربون هيچكس نبود شروع مي‌كنيم.
پلنگ:] روي چهارپايه[يكي بود، يكي نبود.
شير: ]مي‌نوازد[ غير از خداي مهربون
همه: هيچكس نبود
روباه: دومين اصل انتخاب قصه است. باتوجه به افرادی كه مي‌خوان گوش كنن تعريف مي‌شه .سومين اصل 
شیر: نگاه كردن به تمامي اونایی كه اومدن قصه گوش مي‌كنن .
روباه :بعد شير كي مي‌تونه بگه
گربه: اصل چهارم اينكه راحت مي تونيد بخوابيد]به ميمون اشاره مي‌كند روي چهارپايه جمع شده و خوابش برده است[
مي‌خواين برم صداش كنم.
موش: نه اذيتش نكن، بذار راحت بخوابه
شير: آره اونكه كاري به ما نداره
پلنگ: خوب ادامه مي ديم
گربه: سيرك]كسي جواب نمي‌دهد[
روباه: مي‌گم مي‌خواين به خوابش وارد بشيم.
موش: چه جوري آخه، مگه ميشه
گربه: امكان نداره، خواب هركس فقط مال خودشه
] روباه دست موش را مي‌گيرد و شير دست پلنگ و دو طرف ميمون مي‌ايستند گربه نگاهي به آنها مي‌اندازد و دستهاي خودش را مي‌گيرد [
روباه: آروم دستهاتون تكون بديد و چشمهاتونو ببيند.
موش: ما مي‌خوايم بيايم پيش تو، تو خواب تو.
شير: باشيم هميشه پيش تو، به ياد تو
پلنگ: دوستاي تو،
]نور قطع مي‌شود با آمدن نور موش روي يك تاب نشسته[
موش: بابايي كجايي؟ ديشب چرا نيومدي؟
ميمون: آخه... نتونستم بخوابم
موش: كلي منتظرت بودم]ميمون تاب را هل مي‌دهد[
ميمون: ببخشيد، داشتم دنبال تو...
موش: مگه نگفتم نگردد بابايي، من قايم شدم نمي توني پيدا كني يعني نمي‌خوام پيدام كني اون جوري ببينيم.
ميمون: ولي آخه دلم تنگ شده، خيلي زياد
موش: خوب هر شب كه مي‌ياي پهلوم
ميمون: ولي آخه
موش: ولي آخه نداره، خوشگل بابايي كيه؟
ميمون: موش موشي
موش: دختر گل بابا كيه؟
ميمون: موش موشي، بابا قربون كي بره
موش: موش موشي قربون بابايي ره
ميمون: بابا كي رو مي‌بينه هميشه مي‌خنده
موش: موش موشي
ميمون: كي خودشو براي بابا لوس مي‌كنه
موش: موش موشي
]ميمون تاب را نگه مي‌دارد[
ميمون: كي كه با باروتنها گذاشت.
موش: من نخواستم، من كه خواب بودم. زمين شروع كرد به لرزيدن ]تاب كه موش روي آن است به صورت افقي در عرض صحنه حركت مي كند[ نمي‌دونستم چي شده از سقف داشت گچ مي ريخت، توي غذات می ريخت، دير كرده بودي.پاي سفره بودم، اومدم بيام دنبالت ديگه چيزي يادم نيست.
ميمون: از توي مزرعه خونه‌ها و شهر مي‌ديديم يكي‌يكي داشتند خراب مي‌شدند، موش موشي توي خونه بود، موش موشي، موش موشي، دويدم، هركس رو مي‌ديدم مي‌گفت طرف خونه نرو ولي توي خونه بودي منتظر من كه باهم ناهار بخوريم، رسيدم سر كوچه خاك نمي ذاشت خونه رو ببينم.
موش: پشت ديوار خونه كه رسيدي صدات كردم نشنيدي، داشتي زمين رو مي‌كندي آجرها رو كنار مي‌زدي خاك بر مي‌داشتي باباجوني، غذات آمادس بيار بخور.
ميمون: نبودي خدايا نيستش، مطمئنم كه توي خانه بوده، موش موشي دخترم، منم بابايي، مي‌شنوي؟ عزيز بابا كيه، خوشگل بابا كيه، بابا قربون كي بره، موش موشي بابا كيه؟ 
موش: منم بابايي، موش موشي ،ولي لباسام خاكي، صورتم زخمي، اينجوري ناراحت مي‌شي نمي‌يام پيشت، گريه نكن، خداحافظ]نور قطع مي شود، با آمدن نور ميمون روي چهارپايه از خواب مي‌پرد همه در همان حالت قبلي هستند[
ميمون: همه‌ي خونه رو كندم نبود، شماها نديد من موش موشي‌ام را گم كردم
روباه: ما...
پلنگ: هيچ كدوم از ما نمي تونستيم حرفي بزنيم يا كمك كنيم.
شير: ولي از اون به بعد پيرمرد جزو سيرك ما شد.
روباه: حالا ما يه عضو جديد هم داريم.
موش: با اينكه يه دو پاست ولي با ماها هيچ فرقي نداره
گربه: بعدها فهميديم موش موشي شكل دختر پيرمرد بوده كه...
ميمون: اون هر وقت موش موشي رو مي‌ديده يار اون مي كرده
پلنگ: به هرحال سيرك ما قرار شد به جنگل ها، باغ وحش هاي ديگه‌اي هم بره
شير: داستان زلزله و پيرمرد، دخترش براي بقيه‌ام تعريف كنيم
ميمون: الان چند وقتي هست كه پيرمرد ديگه بين ما نيست
موش: رفته پيش موش موشي دخترش از هممون خداحافظي كرد رفت
گربه: ولي ماها مي ريم شهر به شهر يادش هستيم و به جاي اون ميمون نقش پيرمرد بازي مي‌كنه
روباه: قصه‌هاي ما همه شد قصه پيرمرد و دخترش 
پلنگ: خوب ديگه زلزله‌اي ها آماده باشين مي‌خوايم قصه بگيم
شير: قصه ای از غم و شادي
گربه: از بودن و نبودن
ميمون: از دوست و دشمن
پلنگ: قصه سيرك
همه: زلزله
]نور قطع مي‌شود[
.هرگونه استفاده و اجرا بدون اجازه کتبی نویسده ممنوع می باشد.

پایان
مهدی صفاری نژاد

تیر 1386
(ارسال توسط جعفرزاده)



تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس 
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)




تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )



ورود به سایت


خوش آمدید,
مهمان

ثبت نامثبت نام
فراموش کردن کلمه عبور؟فراموش کردن کلمه عبور؟

نام کاربری:
کلمه عبور:
تصویر امنیتی:تصویر امنیتی
کد تصویر امنیتی را وارد نمایید :

نظر سنجی

عملکرد گروه تئاتر جوان در شهرستان میبد چگونه بوده است ؟

عالی
خوب
متوسط
ضعیف


نتایج
نظرسنجی

رای ها: 595
نظرات: 107

پوسترها