تبلیغات


کلاسهای
 
بازیگری
 
به زودی 
  

جستجو در سایت

جستجو

آخرین مقالات

تئاتر خیابانی یا بیرونی

ادامه مطلب


چرا تئاتر کاربردی؟

ادامه مطلب


تأتر «پلِی بَک»

ادامه مطلب


تئاتر برای آموزش بهداشت

ادامه مطلب


تئاتر ِموزه

ادامه مطلب


تئاتر خاطره

ادامه مطلب


نمایش خلاق

ادامه مطلب


تئاتر آموزشی

ادامه مطلب


آیین ها و مراسم سنتی و قدیمی

ادامه مطلب


نمایشنامه زندگی گالیله ...

ادامه مطلب

کلمات کلیدی



آمار سایت


هاست
RSS خروجی

آمار سایت

د دردِ نقد ، نقدِ درد ؛ نقدْ درد !


د دردِ نقد ، نقدِ درد ؛ نقدْ درد !

ا اهانت به تماشاگر يا اتّهام به خود؟*


 

بايد ادّعا كرد در تئاتر و به طور كلي هنر ، وجود، مقدم بر ماهيت است . چيزي بايد باشد تا در مورد آن بتوان سخن ­گفت. اما انگار برچسب تئاتري­ داشتن و دورِتئاتر پَلَكيدن ، بر هميشه­ خودرادرصحنه ­ديدن و بر زندگي­ تئاتري و هنرمندانه،‌ رُجحان­ دارد. تئاتري­ بودن ، به اصطلاح ، در فضايي كه هنوز موجودي به نام تئاتر نفس ­نمي ­كشد ­، اوهامي بيش نيست. توهّمي حاصل تخديرِ افيوني بنام ابتذال. ]مكث[ بلي ، جايِ نيشِ نقد هميشه خواهدسوخت و اين دردِ وحشتناك و تازه ­اي است . نيشِ نقدِ نو تيزتر و زهرآگين­ تر از آن است كه با عسل دهانمان را پُركند. همين تئاتري كه وجود ندارد تازه دارد با نقدْ درد آشنا­مي­ شود . زيرا كه واپس­ گرايي از نوگرايي وحشت دارد . نقد با مدرك و آكادمي و فرهنگستان يكي­ به ­دو مي كند و به نقل از يكي از دوستان روح وي را در مضيقه قرارخواهدداد. زيرا با نقدِ فرهنگستانيدر تقابل است.اما گاهي­ اوقات به مانند پسرك كنجكاوي مي­تواند حقايق هرچند مبتذلي را كشف­ كند ؛كه يكي از اساتيد تئاتر ، علي رغم ادعّاي داشتن مدرك­ دانشگاهي، درحقيقت فاقد آن­ است!! ]مكث[ امّا اينكه كُردانِ تئاتر ما كيست در مقال ديگري قابل بحث­ است!!! ]سكوت طولاني[

نقد شعور را هدف قرارمي­ دهد ، خط­كشي براي فهم و ادراك است . نقد، شِلنگ­ تخته­ اندازها را به فَلَك خواهدبست ،‌ تعادل بازار آرام و منفعل تئاتري­ها را بَرهَم­ مي­ زند­، عريان­ مي­سازد ،رسوا مي­كند امّا هيچ­گاه با بدگويي سرِ يك ميز، شام نمي­ خورد بلكه صورت­ به­ صورت با ابتذال سرشاخ مي­شود. ]مكث[ اما اينكه ابتذال چيست خود بحث ديگري است. ليكن در اين مأوا ، ابتذال همانست كه ما را از اصلِ چيزي كه به خاطر آن گِرد­هم آمده­ ايم دوركند . ابتذال گمراهي است ، پيش­ پاافتادگي است ، بت پرستي در حيطه تاتر است. ‌ابتذال پشت­ كردن به شعورِ مخاطب است ، توهّم و خودخواهيِ محض و توجيه تنبلي است و رضايت به رفعِ نيازهاي غريزي در صحنه است و شايد به قول چخوفدر روزِ روشن ، خوابيدن است! ]مكث[ صِرف اينكه تماشاچي مي­خندد ، جاودان نخواهيم شد. تماشاچيِ آماتور خط­ كش مدرّج تئاتر نيست چون تئاتر سرگرمي نيست و چون هنر است ، سيرك نيست. ]مكث[ ولي تئاتر خوب قطعاً سرگرم كننده هم هست. همانطور كه نويسنده­ ي هنرمند و يا كارگردان روشن­ بين، مسئول ناآگاهي و كم­ شعوري تماشاچيِ منفعل نيست ، تماشاچي باشعور ، آگاه و تيزبين نيز مسئول محافظه ­كاري ،تنبلي، رِخوت و تساهل و تسامح مجريان نمايش نيست . گاهي اوقات و يا حتي هميشه ، آثار نمايشي و نقدِ آن بايد ابتذالِ تماشاچي را نيز يادآورشوند ، بايد تلنگري به اين جماعت چُرت­ زده و خفتگان پاي سريالهاي­ِ تلويزيوني زد، اين روزمرّگي­ رسانه­ اي، اين ازخود­بيگانگيِ ارزان­قيمت ، ‌اين كلوپ وقت­ گذراني پاي فيلم دل­ شكسته و مجلّات خانواده سبز و موفقيت و توجيه معناي دقيقِ جمله­ ي وقت ندارم !  سكوت طولاني [

[

بازيگري كه درد نمي­كشد، بازيگري كه حتي براي نقش خودش- نمي­گويم تحقيق- دوسه خطي هم نمي خواند ، هرگز رنجِ انديشيدن و درگيري ذهني و دغدغه هاي­ تفكر­برانگيز را تجربه نخواهد­كرد. ]مكث[‌ بازيگراني كه ديگر بازيگران و بهتر بگوييم ديگر آدمها برايشان اهميت چنداني ندارند و فقط دارند كاري­ مي­كنند كه روي صحنه خودشان ديده­ شوند، از ترس اينكه كسي يا كساني به ابتذالشان بخندند ، بازيگراني هستند كه بازي­ خوري را چندروز قبل از اجرا شروع ­كرده ­اند. ]مكث [‌‌پس حتماً و بدون ترديد بايد سرتاپاي ايشان را شُست و كناري­ گذاشت و نام بازيگر را كه خود بر خود نهاده از وي طلبكارشد . خاكِ صحنه پُلو نيست كه بشود با ديس خورد! خاك صحنه را بايد كم­ كم ، آهسته و با لذّت مَز­­مَزه كرد و اين اصل پايداري و مداومت و جاودانگي است. اما يك­جا­بالاانداختن اين خاكِ­ مقدّس باعث مرگ زودرس­ِ تازه­ بدوران­ رسيده ­هايي شده كه جاه ­طلبانه زياده­خواه بوده ­اند. ] مكث [اين حقِّ همگان است كه فرق تنبلها و غيرتنبلها را بدانند. فرق دلسوز با خنثي ، منفعل با فعّال ، تئاتر با سيرك ، تفاوت ژرف­ انديش با ساده ­انديش و سخت گيري با ساده ­انگاري را. تماشاچي بايد به چنان درجه­ اي از شعور و آگاهي دست يابد كه در قبال ابتذال ، به تنهايي عكس ­العمل­ نشان­ دهد ، كه در پيش ­پاافتاده­ ترين­ حالت، ترك سالن است. درغيراين­صورت تماشاچي تبديل به محافظه­ كاري خطرناك مي­شود. ]مكث[ يا به قول پيتر بروك كه مي گويد: وقتي صداي سرفه­ ي تماشاچي و يا قِرچ ­­قروچ صندلي­ها بلندشد، نشانه­ ي اينست كه كارخوبي روي صحنه اجرا­نمي­ شود. نقد، آشوبگر است ، اما انتقام­جو نيست .‌ نقد اثر را چه خوب و يا چه بد سلّاخي مي­كند. (خوب بودن و يا بد بودن در طيفي خاكستري و پيوسته مطرح است نه با منطق سياه و سفيد ديجيتالي و گسسته) اما اثراتِ­ خوب يك اثرخوب را بايد به رُخ­ كشيد و بر فَرقِ­ سر كارهاي دم ­ِدستي كه حاصل سراسيمگي ، محافظه­ كاري و تنبلي است ، محكم كوبيد. ] مكث [منتقد ، متن را به محاكمه مي­ كشد ،‌ و آنقدر زير پايش شلّاق­ مي­زند تا وي اقراركند ، اقراربه گناه كبيره­ اي به­ نام ابتذال و اين دردِ نقد است كه پيش ­از نقدِ درد ضرورتش احساس­ مي­شود. نقد هميشه رودرروي تزوير قدعلم­ كرده ­است يا به قول لئو اِشتِراوس : آيا وقت آن نرسيده است که به کِتمان مزوّرانه­ ي عقايد پايان­ داده شود؟ ] سكوت طولاني­ تر 

ارسال توسط : مدیر سایت 




تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس 
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)




تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )



ورود به سایت


خوش آمدید,
مهمان

ثبت نامثبت نام
فراموش کردن کلمه عبور؟فراموش کردن کلمه عبور؟

نام کاربری:
کلمه عبور:
تصویر امنیتی:تصویر امنیتی
کد تصویر امنیتی را وارد نمایید :

نظر سنجی

عملکرد گروه تئاتر جوان در شهرستان میبد چگونه بوده است ؟

عالی
خوب
متوسط
ضعیف


نتایج
نظرسنجی

رای ها: 595
نظرات: 107

پوسترها