گروه تئاتر جوان

۰۸.۱۲.۱۳۹۱ - اگه عقده دلمو خالی نکنم میترکم...

یک عاشق هنر این گلایه را برای ما ارسال کردند و خواهش کردند که ما برای شما به عنوان خبر ارائه دهیم . بخوانید و هر چه خواستید برداشت کنید ...


هشت ساله تو یکشهر کوچیک دارم زندگی میکنم .خیلی نمایش ها بازی داشتم ودر این مدت در نظر سنجیها همیشه بازی من منتخب برگزیده تماشاگران بوده .هرچی که بعضیها تو سرم زدن به عشقه شماها سکوت کردم .بهم تهمت زدن بازم به عشق شماها سکوت کردم .اگه چرخ زندگیم از هنر نمیچرخه بخودم فشار اوردم زیر خط فقر زندگی کردم به عشقه شماها .گفتم اگه بتونی تو هر اجرا یه اثر خوب روی تماشاچی بذاری هم برات بسه.با صداقت و روراستی تو هنر بدور از هیاهو وحاشیه پاک ووفادار به تماشاچیها م کارکردم.وبدون کوچکترین حمایت تو کشور بین بزرگان هنر جاباز کردم وگفتم سرمایه های من این مردمند طرفدارنم هستن .برای اینکه آتو بدست دشمنام ندم حتی عروسیه داداشم شرکت نکردم .....             

دلم فقط وفقط بشماها خوش بود .سیلی بصورتم زدم تا رنگمو سرخ کنم تو بدترین شرایط اقتصادی زندگی کردم ولی پیشنهاد اجراهای زیادی رو رد کردم، ازشماها چی خواستم مگه ؟پول ؟تشویق؟گفتم  مستاجرم ؟گفتم ماشین میخوام؟ نه فقط حمایت شماها رو می خوام . مگه فرق ما با خیلی از آدمای دیگه چیه ؟ دلمو نشکنین دلم بدل شماها خوشه . ازهمه دلم از این میسوزه که تو این هشت سال تو خیلی از مراکز خیریه ومراسمها ی ....رایگان شرکت کردم اما زمانیکه خودم زندگیم دچاره مشکل شد یک وام هم نتونستم بگیرم با بغض میگم خیلی دلم برای خودم میسوزه یا امام رضا دریاب ضعیفان را ....

جسارتا از بین هفتاد ملیون نفر یکنفرهم که منظور منو از این نوشته ها بگیره برام کفایته...

 ببخشید اگه عقده دلمو خالی نکنم میترکم...
نویسنده : http://teatremeybod.ir
لینک مستقیم این مطلب : http://teatremeybod.ir/index.php?name=news&op=view&id=206