گروه تئاتر جوان

۲۴.۰۲.۱۳۹۴ - نگاهی به معضلات و مشکلات امروز تئاتر ایران

باید گفت که از نشانه های بارز مدیریت جوامع رو به پیشرفت و مترقی، توجه و حمایت از هنر و هنرمندان به خصوص عرصه نمایش است. آموزش نمایش و توجه به تئاتر از آنجا عامل ارتقاء فرهنگ این جوامع به شمار می‌رود که نخستین تشکل اجتماعی بشری و یک ضرورت غیر قابل انکار برای انسان معاصر به‌شمار می‌رود که هم از دید روانی، نقش تعدیل روانی جامعه، و هم از لحاظ تعلیمی و تربیتی نقشی به سزا در تعیین هنجارها و ناهنجاری‌های اجتماع ایفا می‌کند. گواه بر این مدعا، تاثیر غیر قابل انکاری که چهره‌های شاخص هنری بر تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع مختلف در طول تاریخ داشته‌اند...


تمرین دموکراسی با ریاضت اقتصادی

وقتی تئاتر کار می‌کنیم عقاید و آرای‌مان را مبادله می‌کنیم چون هنر نمایشی یک کار جمعی است و فرد محور نیست. “داشتن چنین نگرشی به تئاتر از سوی مسئولین فرهنگی و سیاستمداران کلان کشور و یا حداقل درک این نگرش، تعیین کننده شرایط حاکم بر فضای تئاتر و به تبع آن اوضاع فرهنگی جامعه است. در واقع ناشناخته ماندن ارزش و جایگاه تئاتر در کشور تنها به عدم حمایت مالی منحصر نمی‌شود و عدم حمایت معنوی به این هنر، بر مظلومیت آن افزوده. گذشته از حمایت‌های ویژه مالی در بخش‌های دیگر – مانند ورزش – در سال‌های اخیر بارها شاهد بوده‌ایم که عالی‌ترین مقامات اجرایی کشور برای حمایت معنوی از ورزشکاران در ورزشگاه‌ها حضور پیدا کرده‌اند، اما این حمایت هرگز شامل سالن‌های نمایش و هنرمندان تئاتر نشده است. با این حال مسئله توجه وبازنگری به «آموزش تئاتر» موضوعیست که از دغدغه‌های اصلی این روزهای جامعه تئاتری ما می‌باشد.

«کشف استعداد» کافی نیست

در دهه‌های اخیر هم که در نبود سیستم آموزشی مدون و مناسب برای هنر نمایش، «استعداد ذاتی» تنها لازمه هنر نمایش دانسته می‌شد، تنها چشم به ظهور استعدادهای ناشناخته‌ای دوخته‌ بودیم که هرزگاه از گوشه و کناری، بر اساس توانایی‌های خود، سربرمی‌آوردند و مدتی در متن توجهات قرار می‌گرفتند و باز به کنج فراموشی سپرده می‌شدند. اما امروز بر همگان واضح شده، نمایش هنری است که علاوه بر استعداد ذاتی، به توسعه مهارت‏ها و پرورش توانایی‏ها نیازمند است. برنامه ریزی برای پرورش استعدادهای هنری، بسیار مهم تر از کشف استعداد هاست. تنها شناسایی استعداد ها کافی نیست چون اگر این استعداد ها رها شوند به جایی نخواهیم رسید، بنابراین برنامه ریزی برای پروش استعدادها بسیار ضروری تر است. به عبارت دیگر، نهال استعداد ذاتی، با پرورش و هدایت درست به بار هنرمند بودن می نشیند. بنابراین کسب مهارت و توانایی در حوزه نمایش، و گستره و عمق اطلاعات مربوط به آن ایجاب می‏کند که به امر «آموزش» این هنر، توجه ویژه‌ای معطوف گردد.

مشکل اصلی بعد از آموزش شروع می​شود

تعدد دانشکده‌های تئاتری و متقاضیان این رشته، بسیاری از این دانشجویان وقتی وارد دانشکده‌ تئاتر می‌شوند تازه با رشته تئاتر آشنا می‌شوند و می‌خواهند این حرفه را آغاز کنند که به نظر این زمان بسیار دیر است. این روند سبب می‌شود وقت زیادی از اساتید صرف آموزش اطلاعات از پیش مشخص و طبقه ‏بندی شده به دانشجویان می‏شود و کمتر فرصت مطالعه و عمق بخشیدن به دانش خود و نیز پژوهش و تولید مطالب جدید را می‏ یابند و طبیعتا با این شرایط دانشگاه‌ها تنها با هدف تولید فارغ‏ التحصیل به فعالیت خود ادامه می‌دهند. در حالی که، روح آموزش‏های دانشگاهی بایستی آوانگارد و معطوف به هدایت دانشجویان به سمت جست‏وجو و یافتن دانش باشد.
همین موضوع باعث شده تا مواد درسی رشته نمایش در دانشگاه‏ها که سال‏ها قبل تهیه شده، متناسب با نیازها و تحولات زمان تغییر نکند و شرح درس‏ها نیز ناقص و قدیمی بماند. شاید به همین دلیل است که همین شرح درس‏های ناقص نیز اغلب به صورت سلیقه‌ای اجرا می‏شود. اگرچه آموزش دانشگاهی رشته تئاتر در قالب یک دپارتمان دانشگاهی کامل سابقه‏ای حداقل چهل ساله دارد، اما هرگز برنامه و سیاست مشخص و مدونی در زمینه آموزش تئاتر و مهم‏تر از آن انتخاب و آموزش واحدهای درسی مناسب وجود نداشته است.

به دنبال مراکزی که وجود ندارند!

از اقداماتی که برای مقابله با این معضل انجام گرفته، تاسیس مدارس و هنرستان‌های تئاتر و نمایش است. طبیعتا برای دست‌یابی به یک سیستم آموزشی صحیح و پیشرفته قبل از دانشکده های تئاتر نیازمند هنرستانها و مدارس این رشته هستیم که در همه جای دنیا هم دارای اهمیت ویژه ای هستند. ایجاد و فعالیت مدارس و هنرستان های تئاتر و آموزش از سنین پایین تر باعث ایجاد سیستم آموزشی صحیح می‌شود و نحوه تدریس تئاتر در دانشگاهها را هم تغییر خواهد داد. در حال حاظر فعالیتی که در دانشگاهها صورت می گیرد همان است که باید در مدارس تئاتر انجام شود. پس اول باید هنرستانها فعال باشند تا بتوانیم رشد و توسعه را در دانشگاه‌ها شاهد باشیم.
اما اینگونه که پیداست هنوز مدارس و هنرستان‌های تئاتر نیز ضرورت و جایگاه واقعی خود را نیافته‌اند و آموزش تئاتر و مراکز آموزشی تئاتر که در گذشته در بسیاری از شهرها پایه گذاری شد، در حال حاضر تقریبا به تعطیلی کشیده شده و بیش از ۵ درصد آن ها باقی نمانده است. در صورتی که این مراکز آموزش با راه انداختن کارگاه های بازیگری و اتودکردن کارگردانی، محلی برای آموزش جدی تر تئاتر بود. تئاتر در هر سطحی است به این مراکز آموزش نیاز دارد. برای پرورش بازیگر به معلم و مربی نیاز دارد. به هر حال نمی شود که آموزش را دست کم گرفت و آن وقت انتظار رشد و توسعه تئاتر را نیز داشته باشیم.”
در نهایت جوانانی که مشتاقانه خواهان فعالیت در عرصه تئاتر هستند و با مشکلات عدیده‌ای از قبیل کم توجهی، نبود امکانات آموزشی مناسب و … دست و پنجه نرم می‌کنند، خودآموزی از طریق مطالعه و ممارست را پیشنهاد می‌کنند.

در جستجوی آینده روشن

متاسفانه گویا جایگاه تئاتر در بهبود سلامت روانی دانش‌آموزان، رشد خلاقیت فردی و اجتماعی و همچنین مفرح ساختن فضای مدارس، بر مسئولان آموزش و پرورش کشور پوشیده است و معمولا به این هنر به عنوان یک سرگرمی و تفریح، و یک فعالیت فوق برنامه نگاه می کنند؛ که در مقابلِ تمام مذاکرات و سمینارهایی بزرگان، پیشکسوتان و متخصصین این رشته با موضوع جایگاه آموزش تئاتر در مدارس انجام داده‌اند، سکوت کرده است و تا به حال حرکتی در این زمینه صورت گرفته است.
این در حالیست که یکی از سیاست‌های کلی که رهبر معظم انقلاب، در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی “ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور” به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ کردند: “رشد و شکوفایی ذوق و استعدادهای فرهنگی و هنری و تقویت روحیه نشاط و شادابی در دانش آموزان” می‌باشد.
نهادهای آموزش عمومی و خصوصا وزارت آموزش و پرورش نیز می‏توانند و لازم است که در تخصص آفرینی و تربیت نسلی از هنرمندان آینده موثر باشند. مکان‌های آموزشی و مدارس فضایی هستند که کودکان و نوجوانان بیشترین زمان خود را در آنجا صرف می‌کنند و تئاتر می‌تواند با ورود به سبد آموزشی مدارس کمک شایانی در بالا بردن سطح گیرایی ذهن دانش‌آموزان نسبت به مفاهیم درسی و آموزشی داشته باشد.
واضح است که غیر از عوامل درون آموزشی بایستی نقش عوامل برون از حیطه آموزش ولی مرتبط با آن را نیز در نظر گرفت؛ مسائل مهمی مثل وضعیت اشتغال فارغ‏التحصیلان و تامین امنیت شغلی دانش‏آموختگان تئاتر که بی‏انگیزگی دانشجویان و در نتیجه افت کیفی آموزش‏ها را در پی دارد.
بررسی سیستم آموزشی بدون در نظر گرفتن ملاحظات کاربردی تحصیلات دانشگاهی در نظام تولید و مصرف غیر ممکن است. چشم‏انداز اشتغال در هر زمینه‏ای یکی از مهمترین عوامل ارتقاء آموزش‏ها – خصوصا از نظر ایجاد انگیزه در دانشجویان – محسوب می‏شود. چرا که محدویت فرصت‏های شغلی موجب می‏شود دانشجویان، آینده روشنی پیش روی خود نبینند و به این جهت انگیزه و رغبتی برای دنبال کردن جدی آموزش‏ها از خود نشان ندهند.
البته این اثبات شده که محدودیت‌ها مانع ادامه حیات هنر نمایش نخواهد شد، همانگونه که در طول تاریخ با همه دشواری‌ها، این مسیر پیموده شده اما اگر می‌خواهیم از ارزش و برکات آن بهره‌مند شویم، باید نگاهمان را به این هنر والا تغییر دهیم.



نویسنده : http://teatremeybod.ir
لینک مستقیم این مطلب : http://teatremeybod.ir/index.php?name=news&op=view&id=408