جستجو
|
تاریخ: ۲۴.۰۴.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
سید صادق موسوی رئیس مجموعه تئاتر شهر به مناسبت درگذشت استاد حمید سمندریان پیام تسلیتی منتشر کرد.
به گزارش روابط عمومی مجموعه تئاتر شهر متن این پیام به شرح ذیل است: اگر چه تئاتر ایران امروز عزادار بزرگ مردی است که حق لقب پدر تئاتر این مرز و بوم را دارد اما واقعیت را نباید فراموش کرد؛ حمید سمندریان زنده است. تا زمانی که تئاتر زنده است و خانواده پر مهر تئاتر زنده اند، تا زمانی که چراغ صحنه ها روشن است استاد زنده است. تئاتر شهر به عنوان مجموعه ای که بیشترین افتخار را از میزبانی آثار استاد حمید سمندریان داشته است ضایعه غم از دست دادن این بزرگوار را به جامعه تئاتری تسلیت می گوید.
|
|
|
تاریخ: ۲۴.۰۴.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
این زبان لال است در وصف آن استاد و این قلم توان بازگویی محبت های آن پدر را ندارد ، استاد سمندریان نه تنها پدر من ، بلکه پدر همه ی تئاتری هاست ....
حمید سمندریان در اردیبهشت سال ۱۳۱۰ در تهران زاده شد. فعالیت تئاتریش را حین تحصیل در دورهٔ متوسطه آغاز کرد. او در کلاسهای تئاتر و هنرپیشگی حسین خیرخواه، شباویز و نصرت کریمی شرکت کردهاست که زیر نظر عبدالحسین نوشین اداره میشد. سمندریان همچنین ویلون مینواخت و از شاگردان محمود ذوالفنون، برادر بزرگتر جلال ذوالفنون بود. وی پس از اتمام دورهٔ دبیرستان به اروپا سفر کرد و در آلمان دورهٔ مهندسی شوفاژ سانترال را در دانشگاه صنعتی برلین گذراند اما بعد از آن به کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ وارد شد. برخورد با تئاتر آنقدر برایش جذاب بود که مجالی برای موسیقی نمیگذاشت و به همین دلیل برای همیشه از موسیقی خداحافظی کرد. سمندریان طی شش سال به صورت آکادمیک تحت آموزش ادوارد مارکس که یکی از استادان برجستهٔ تئاتر بود اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفهای مشغول به کار شد. وی پس از پایان این دوره به دعوت ادارهٔ هنرهای نمایشی دراماتیک ادارهٔ کل هنرهای زیبای ایران به کشور برگشت و بهسرعت نمایشنامهٔ دوزخ یا در بسته اثر ژان پل سارتر را در تالار نوبنیاد همین اداره به روی صحنه برد و فعالیتهای خود را به شکل پیوسته در عرصهٔ تئاتر ادامه داد؛[۵] همچنین با همکاری مهدی فروغ به تأسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به هنرهای زیبای کل کشور بود دست زد. پس از آن حمید سمندریان به دعوت مهندس هوشنگ، مهدی برکشلی و با همکاری مهدی نامدار دانشکدهٔ تئاتر دانشگاه تهران را بنیان گذاشتند و کار تدریس را بدون وقفه تا پایان عمر در دانشگاههای تهران و کلیهٔ دانشگاههای تئاتری ادامه داد. در سال ۱۳۷۳ به تأسیس کلاسهای آزاد بازیگری و کارگردانی دست زد که هنرجویان بسیاری از آنجا دانشآموخته شدند و به عرصهٔ حرفهای هنر وارد شدند. درگذشت حمید سمندریان که از بیماری سرطان کبد رنج میبرد، حدود ساعت ۵ صبح روز پنجشنبه ۲۲ تیرماه در سن ۸۱ سالگی در منزل خود درگذشت. این اتفاق در حالی افتاد که همراهان و شاگردان همیشگیاش تصمیم گرفته بودند برای بهتر شدن حال استادشان، بار دیگر اجرای نمایش «بازی استریندبرگ» را که او سالها پیش به صحنه برده بود با همان بازیگران قبلی یعنی هما روستا، رضا کیانیان و پیام دهکردی پاییز امسال به صحنه ببرند و حتی بخشی از تمرینات اولیهٔ این نمایش نیز در منزل شخصی او آغاز شده بود. سمندریان که در تمام این سالها حسرت اجرای «زندگی گالیله» را با خود داشت، آخرینبار در سال ۱۳۸۹ سرگرم ترجمه و کار بر روی این نمایشنامهٔ معروف برتولت برشت بود و قصد داشت اواسط تیرماه همان سال گروه بازیگران این نمایش را مشخص کند تا براساس توافقات انجامشده با شهرداری تهران، «گالیله» را از بهمن سال ۱۳۸۹ تا اردیبهشت ۱۳۹۰ در تماشاخانهٔ ایرانشهر به صحنه ببرد، اما این آرزو هرگز محقق نشد. فعالیت هنری تئاتر سمندریان برخی از مهمترین متون نمایشی از نویسندگان شاخص ادبیات نمایشی غرب همانند فردریش دورنمات، برتولت برشت، آنتوان چخوف، اوژن یونسکو، آرتور میلر، ماکس فریش، ژان آنوی، تنسی ویلیامز، ژان پل سارتر و هنریک ایبسن را ترجمه و سپس کارگردانی کرد. از این منظر باید او را یکی از کارگردانان شاخص تئاتر در تاریخ تئاتر ایران به شمار آورد که سهمی جدی در آشنایی مردم و علاقهمندان تئاتر و نمایش با متون و آثار کلاسیک و برجستهٔ تاریخ تئاتر جهان داشتند. سینما سمندریان تجربهای هم در حیطهٔ سینما داشت و فیلم تمام وسوسههای زمین را در سالهای اولیهٔ دههٔ ۱۳۶۰ کارگردانی کرد؛ اما دیگر به سمت سینما نیامد؛ اگرچه همسرش، هما روستا از جمله بازیگران شاخص تئاتر و سینمای ایران بود و برای برخی از فیلمهایش جایزهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگری زن را هم دریافت کردهاند. تأثیر و تأثر بسیاری از هنرمندان مطرح ایران از شاگردان او محسوب میشوند؛ از این جمله عزتالله انتظامی، گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، میکاییل شهرستانی، احمد آقالو، کیومرث مرادی، پرویز پورحسینی، گلاب آدینه، مهدی هاشمی، ناصر هاشمی، آتش تقیپور، سعید پورصمیمی، مریم معترف، سوسن تسلیمی، فریبرز عربنیا، امین تارخ، احمد ساعتچیان، محمد رحمانیان، محمدرضا جوزی، محمد یعقوبی، امیر جعفری، فتحعلی اویسی، فردوس کاویانی، مهران مدیری، خسرو سینا، میرطاهر مظلومی، پیام دهکردی، پارسا پیروزفر، نوید فرید، شهاب حسینی، حامد کمیلی، حامد بهداد، نگار فروزنده، یوسف تیموری، رابعه اسکویی، مجید صالحی، فرزاد حسنی، شهرام عبدلی، قطبالدین صادقی، علیرضا اشکان، حمید فرخنژاد، الیکا عبدالرزاقی، حمید میهندوست، آشا محرابی، حسام نواب صفوی، ایرجراد، انوشیروان ارجمند. به باور بسیاری با وجودی که تئاتر نوین ایران توسط عبدالحسین نوشین بنا شده بود ولی در زمان سمندریان جدیتر شد. به طوری که تمام کسانی که از دههٔ ۱۳۴۰ به بعد در زمینه تئاتر در دانشکدههای تئاتر تهران تحصیل کردهاند از شاگردان سمندریاناند و در واقع کسی نیست که در عرصهٔ تئاتر ایران کار کند و به نوعی شاگردی وی را نکرده باشد. حمید سمندریان در سال ۱۳۴۲ گروه تئاتری منسجمی بهنام گروه هنری پاسارگاد تشکیل داد که افراد گروه عبارتاند از: پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی، منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله، مهدی فخیمزاده.
|
|
|
تاریخ: ۰۲.۱۲.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
تجلیل از جمشید مشایخی ، اسماعیل خلج ، احمد جولایی و شیرین بزرگمهر، آیین اختتامیه سیامین جشنواره تئاتر فجر در تالار «وحدت» برگزار شد.
در این مراسم که شامگاه گذشته ـ 22 بهمنماه ـ در تالار وحدت برگزار شد، سید محمد حسینی ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ با تشکر از اساتید هنر نمایش به سخنان جمشید مشایخی که در ابتدای مراسم دربارهی شهدا مطرح کرده بود، اشاره کرد و گفت: از استاد جمشید مشایخی که در 22 بهمن یاد شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند، تقدیر و تشکر میکنم.
تجلیل از جمشید مشایخی ، اسماعیل خلج ، احمد جولایی و شیرین بزرگمهر، آیین اختتامیه سیامین جشنواره تئاتر فجر در تالار «وحدت» برگزار شد.
در این مراسم که شامگاه گذشته ـ 22 بهمنماه ـ در تالار وحدت برگزار شد، سید محمد حسینی ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ با تشکر از اساتید هنر نمایش به سخنان جمشید مشایخی که در ابتدای مراسم دربارهی شهدا مطرح کرده بود، اشاره کرد و گفت: از استاد جمشید مشایخی که در 22 بهمن یاد شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند، تقدیر و تشکر میکنم.
وزیر ارشاد:
باید دبیرخانه جشنوارهی سیو یکم از فردا آغاز به کار کند
وزیر ارشاد به حضور پرشور مردم در راهپیمایی 22 بهمن امروز اشاره کرد و افزود: امروز نیز مردم ایران یکبار دیگر عظمت ایران را به جهانیان نشان دادند.
وی با اشاره به سرود« ای ایران» که در ابتدای مراسم اجرا شد، ادامه داد: مردم ایران به این سرود که خوانده شد ایمان دارند و عزت ،شکوه ایران برای آنها یک اصل است و همه گروهها هم به آن عقیده دارند و این اصل متعلق به گروه خاصی نیست.
سیدمحمد حسینی در ادامه به جایگاه پر شکوه تاریخ و تمدن ایران در دوران گذشته ایران اشاره کرد و افزود: امروز نیز همچون گذشته مردم ایران در صنعت، کشاورزی ، تکنولوژی نانو و ماهواره و... پیشرفتهای بسیار چشمگیری داشتهاند که هنرمندان باید سعی کنند این پیشرفتها نیز در آثارشان نمایش دهند. همچنان که در دوران دفاع مقدس نیز بسیاری از تصاویر سرداران و شهدای ما در قالب فیلمها، تئاتر و نمایشهای به تصویر کشیده شدهاند.
وی تصریح کرد: امروز نیز باید نخبگان را تکریم کنیم همچنان که امسال فیلم «شور شیرین» با موضوع زندگی شهید کاوه در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
وزیر ارشاد همچنین گفت: امسال در جشنواره تئاتر فجر به شهرستانها توجه شده است و بخش بینالمللی هم رونق خوبی داشته است.
سید محمد حسینی در بخش دیگری از سخنانش گفت: باید دبیرخانه جشنواره سی و یکم از فردا فعالیت خود را برای دوره بعدی این جشنواره آغاز کند و این گونه نباشد که ما برای جشنواره بعدی زمان را از دست بدهیم.
وزیر ارشاد در ادامه به برگزاری همزمانی جشنواره تئاتر و فیلم فجر اشاره کرد و عنوان کرد: بعضی تصور میکنند همزمانی جشنواره فیلم و تئاتر باعث تداخل و ناهماهنگی خواهد شد و تئاتر، تحتالشعاع جشنواره فیلم قرار میگیرد اما خود من در بازدیدهایی که داشتم شاهد استقبال خیلی خوب علاقمندان بودم ولی با این حال از آقای شاهآبادی درخواست میکنم که از سال آینده جشنواره تئاتر از روزهای اول بهمنماه آغاز شود که با جشنواره فیلم تداخل نداشته باشد و هنرمندان تئاتر به خوبی بتوانند از این دو فضا استفاده کنند.
در ابتدای این مراسم تصاویری از جواد ذولفقاری، رضا انصاری، شاهعلی سرخانی، فرانک میری، قبه زرین و مجید فروغی از درگذشتگان هنر نمایش و تئاتر پخش شد.
همچنین در بخش تجلیل از اساتید تئاتر نیز که با حضور اردشیر صالحپور، خسرو حکیمرابط و محمد دشتگلی برگزار شد، از استاد جمشید مشایخی، اسماعیل خلج، احمد جولایی و شیرین بزرگمهر با اهدای لوح و عکس آنها تقدیر شد.
مشایخی:
افتخار میکنم که امشب در حضور معلمهایم هستم
جمشید مشایخی پس از دریافت تندیس در سخنانی کوتاه گفت: افتخار میکنم که امشب درحضور معلمهای خود هستم که امروز شاگرد شما جمشید، مورد تشویق شما گلها قرار گرفت.
این استاد پیشکسوت تئاتر و سینما افزود: امشب میخواهم چیزی که هممیهنان عزیز نمیدانند را عرض کنم، زمانی که به ایران حمله شد خدمتگزار هنرمندان تئاتر بودم و وقتی که از آنها سوال کردم که آیا حاضرید به جبهه بروید و برای رزمندگان نمایش اجرا کنیم که همه جواب مثبت دادند و گفتند حاضریم، من نیز نامهای مبنی بر این جواب هنرمندان به مسوولین نوشتم ولی هیچ جوابی از آنها نشنیدم.
جمشید مشایخی سخنانش را با قطعه شعری به یاد شهدایی که جانشان را برای ایران فدا کردهاند، به پایان برد.
تقدیر از اسماعیل خلج
اسماعیل خلج دیگر هنرمند پیشکسوت که از وی تجلیل به عمل آمد هم، گفت: حدود 90 رباعی سرودهام که یکی از آنها را امشب برای شما میخوانم، البته این رباعی مربوط به این جشنواره و قدردانی نیست اما به خلوت تنهایی انسان مربوط است.
وی سپس به قرائت رباعیاش پرداخت.
تقدیر از احمد جولایی
احمد جولایی دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر نیز طی سخنانی گفت: فقط میتوانم بگویم متشکرم از اینکه امسال در جشنواره تئاتر، شهرستان نیز دیده شد.
وی گفت: در حالی که تئاتر ملی هنوز مورد وفاق همه هنرمندان قرار نگرفته و در حالی که تعزیه ثبت جهانی شده است سعی کنیم به کارهای شهرستان بیشتر توجه کنیم. همه ما از دیده شدن کارهای تهران خوشحالیم ولی باید به تئاتر شهرستان بیشتر توجه کنیم.
جولایی در پایان گفت: تئاتر آیینه اصغری است که جهاندار اکبر است.
شیرین بزرگمهر:
این بزرگداشت،بزرگداشت دانشجویان من است
شیرین بزرگمهر نیز که در این مراسم مورد تجلیل قرار گرفت در سخنانی گفت:در واقع این بزرگداشت،بزرگداشت دانشجویان من است و اگر امشب من در این جایگاه قرار گرفتم، بازخورد کلاسهای درس من است و خوشحالم که از دانشجویانم لوح تقدیر میگیرم.
وی همچنین گفت: خوشحالیم که امسال دانشجویان در جشنواره تئاتر دیده شدند چرا که فکر میکنم این یک تعامل دو سویه است که اگر آن را از دست دهیم هر دو طرف متضرر خواهند شد.
خسرو حکیمرابط نیز که برای اهدای لوح تقدیر به روی صحنه آمده بود، درباره جمشید مشایخی گفت: امروز نه با یک دل عاشق بلکه با یک خرمن عشق آتشین با جمشید مشایخی روبرو هستیم. همه ما آرزو میکنیم این خرمن آتش عشق همواره و همچنان گرمابخش صحنههای ما برای جوانان ما در صحنه باقی بماند.
در ابتدای مراسم تجلیل از هنرمندان تئاتر، تصاویری از زندگی هنری تجلیل شدگان پخش شد؛ در این تصاویر که بخشی از آن مربوط به بزرگداشت جمشید مشایخی بود، عزتالله انتظامی، علی نصیریان، حمید سمندریان و محمدعلی کشاورز و جعفر والی، سخنانی در رابطه با نقش و فعالیت این هنرمند پیشکسوت مطرح کردند.
در ادامه این مراسم با حضور سیدمحمد حسینی ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ و حمید شاهآبادی ـ معاون هنری وزیر ارشاد ـ از ـ آفتابی ـ مدیر کل اداره ارشاد اسلامی کرمانشاه، قادر آشنا مدیر کل اداره ارشاد استان البرز و حسین ثابتقدم سرپرست اداره ارشاد خراسان شمالی تقدیر شد.
همچنین در ادامه و در بخش معرفی برگزیدگان بخشهای جنبی سیامین جشنواره تئاتر فجر، قوه قضاییه به خاطر نقد و قضاوت درست به نمایش «آدمکش» به کارگردانی محمد زوار بیریا لوح تقدیر و مبلغ 70 میلیون ریال اهدا کرد که این تقدیر توسط دکتر جامی مدیر کل پیشگیریهای فرهنگی قوه قضاییه انجام گرفت.
در بخش معرفی برگزیده نمایش توسط هیات داوران بخش کمیته دانشجویی با تقدیر از نمایشهای «به مراسم مرگ داداش خوش آمدید»، «سومین شنبه هفته» و «ادیپ»، لوح تقدیر و مبلغ 8 میلیون ریال به یوسف باپیری کارگردان نمایش «ویران» اهدا شد.
بخش مسابقه ایران:
طراحی صحنه: در این بخش هیأت داوران با تقدیر از رضا عباسی و امین سالاری برای نمایش «رویای تفتیده» جایزه این بخش را به شیما میرحمیدی طراح صحنه نمایش «به مراسم مرگ داداش خوش آمدید» اهدا کرد.
بازیگری مرد:
در این بخش با تقدر از حسین امیدی بازیگر نمایش «به مراسم مرگ داداش خوش آمدید» و تقدیر از گروه بازیگران نمایش «پری» به ویژه رضا پاپی و حسین شفیعی؛ جایزه بازیگری به حمیدرضا آذرنگ برای بازی در نمایش «خون رقصه» اهدا شد.
بازیگری زن:هیأت داوران از گیتی قاسمی برای نمایش «خون رقصه» و نسیم ادبی دیگر بازیگر این نمایش تقدیر کرد و جایزه برگزیده به ثریا شیرزادی برای نمایش«مرگ کسب و کار من است» از کرمانشاه اهدا شد.
نمایشنامه نویسی:
در این بخش خیرالله تقیانیپور برای نمایشنامه «پری» و صحرا رمضانیان برای نمایشنامه « مرگ کسب و کار من است» تقدیر شدند و جایزه برگزیده به سلما رفیعی برای نمایشنامه «به مراسم مرگ دادش خوش آمدید» اهدا شد.
کارگردانی:
در این بخش هیأت داوران از حسین پاکدل برای نمایش «عشق و عالیجناب» و آرش دادگر برای نمایش«بازگشت افتخار آمیز مردان جنگ» تقدیر کرد و جایزه این بخش را به سمانه زندینژاد برای نمایش « به مراسم مرگ داداش خوش آمدید» اهدا کرد.
حسین پاکدل که جایزهاش را از هادی مرزبان گرفت، هنگام دریافت جایزهاش در سخنانی خواستار مشخص شدن وضعیت اجرای عمومی این نمایش شد و گفت: قرار بود این نمایش پنج سال پیش با کارگردانی هادی مرزبان اجرا شد که قسمت نشد و امسال اجازه دادند خودم آن را کار کنم.
وی خطاب به معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: از همه دوستان تشکر میکنم که اجازه دادند این نمایش در جشنواره اجرا شود. از یک ماه پیش پنج شش بار به دفتر معاونت مراجعه کردم و میخواستم ایشان را ببینم که هر بار گفته شد فرصت ندارند و من به شوخی به منشی ایشان گفتم، ایشان را روی صحنه در مراسم اختتامیه خواهیم دید که این اتفاق هم نیفتاد.
پاکدل دوباره خواستار مشخص شدن وضعیت اجرای عمومی نمایشش شد و افزود: برای اجرای عمومی نمایش ما فکری شود، یک گروه بزرگ سه ماه و نیم زحمت کشیدهاند همین جا میخواهم قول اجرای عمومیاش را بدهید چون جزو تعهدات بنیاد رودکی بوده است.
آرش دادگر هم هنگام دریافت جایزهاش، این جایزه را به همسرش تقدیم کرد که به دلیل نداشتن بلیت اختتامیه نتوانسته بود در این برنامه حاضر شود.
دادگر با اشاره به شرایط دشوار تمرین این نمایش گفت: نمایشمان را در راهروهای برجآزادی تمرین میکردیم چون جایی برای تمرین نداشتیم.
جوایز بخش مسابقه بینالملل این دوره از جشنواره نیز بدین شرح اعلام شد:
موسیقی:
در این بخش مسعود سخاوتدوست برای نمایش «دو لیتر در دو لیتر صلح» از ایران جایزه را دریافت کرد که این جایزه دو هزار دلار جایزه نقدی بود.
طراحی صحنه:
در این بخش یوشیکاتسو ایتو برای نمایش «قصر مهآلود» از ژاپن جایزهای به مبلغ دو هزار دلار را دریافت کرد.
بازیگری مرد:
صابر ابر برای بازی در نمایش «ریچارد سوم» جایزه این بخش را به مبلغ دو هزار و پانصد دلار دریافت کرد.
بازیگری زن:
در این بخش ناتالی منتا برای نمایش «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» از ایتالیا جایزهای به مبلغ دو هزار و پانصد دلار گرفت.
نمایشنامهنویسی:
حمیدرضا آذرنگ برای نگارش نمایشنامه « دو لیتر در دو لیتر صلح» جایزهای به مبلغ سه هزار دلار دریافت کرد.
کارگردانی:
در این بخش آتیلا پسیانی برای کارگردانی نمایش «ریچارد سوم»جایزهای به مبلغ سه هزار دلار دریافت کرد و چون در سفر بود، ستاره پسیانی به نمایندگی از پدرش این جایزه را گرفت.
جایزه ویژه:
هیأت داوران در این بخش جایزهای به مبلغ چهار هزار دلار به نمایش «قصر مهآلود» از کشور ژاپن اهدا کرد.
جایزه بزرگ:
در این بخش جایزه به آتیلا پسیانی برای نمایش «ریچارد سوم» اهدا شدکه مبلغ این جایزه پنج هزار دلار بود.
منبع خبر : ایسنا
|
|
|
تاریخ: ۱۴.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
نه راست، نه چپ، فقط ضددین
خبرگزاری فارس: حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
نگاهی به نمایش "کشتار خاموش" کاری از نصرالله قادری نه راست، نه چپ، فقط ضددین
خبرگزاری فارس: حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، یک وبلاگ در یادداشتی برای نمایش کشتار خاموش نوشت:
کشتار خاموش روایتی بلند و خستهکننده از یک مادر(ژانت) است که به دنبال دخترش(مونیکا) میگردد و وقتی میفهمد که او از سوی گروهی تروریستی مامور به کشتن پدرش(بزرگ) شده تمام تلاشش را میکند تا دوباره خانوادهاش را بازسازی کند. شموئیل(کرامت رودساز) شاید از منظری، کلیدیترین بازیگر نمایش "کشتار خاموش" است. چون هم در تشکیلات ترویستی و هم در کلیسا، که دو صحنه متفاوت از این نمایش است، حضور دارد و هم با توجه به اسمش میشود فهمید که نه مسلمانی افغانی و نه پدری مسیحی، بلکه یک یهودی نفوذی است.
آخرین ساخته نصرالله قادری در ظاهر با تشکیلات تروریستی مخالفت میکند و اعتراض اصلیاش را به دستهای پشت پردهای دارد که برای آدمها تاریخ مصرف قائلند و هر وقت که بخواهند، جان آنها را مگیرند اما خط محتوایی و زیرپوستی این نمایش اعتراضی ظریف به دین است.
شموئیل با لباسی شبیه قبا، با آستینهایی که برای وضو بالاست و با تسبیحی که به دست دارد، نماد یک روحانی شیعه و افغانی است و در کلیسا همین شخصیت، کشیشی است که به خدا هیچ اعتقادی ندارد. گفتههای ریاکارانه او از سوی هراچ(حسین شمس) به مسخره گرفته میشود و در ظاهر مسلمان خویش هم به صراحت اعلام میکند که به خدا اعتقادی ندارد.
"کشتار خاموش"بیشتر از هر چیز میخواهد تاکید کند که بین شخصیتهای دینی و گروههای تروریستی ارتباطی ناگسستنی وجود دارد که به خاطر حفظ حکومتها و تحمیق مردم، امری اجتناب ناپذیر است.
توهین و تمسخر کشیش مسیحی از سوی هراچ در برخی از صحنه ها انقدر عمیق میشود که حتی جا دارد مورد اعتراض مقامات رسمی کلیسا هم قرار گیرد.
اگر چه شموئیل در نقش روحانی شیعه و افغانی سعی میکند به نحوی پنهانتر و حسابشدهتر اعتقادات اسلام و ارتباط با تروریستها را نشان میدهد. آغاز نمایش که شموئیل، نوئیل و هریس در زیر پارچهای یک دست و قرمز رنگ به نشان خون مردم قرار دارند، تمثیلی از این ارتباط است.
در پایان نمایش هم مونیکا که مدام از عبارات توهین آمیز نسبت به دین و آیین استفاده می کند، به راحتی همه را میکُشد و فقط دلقک ماجرا که نمادی از شخصیتی لائیک و بیدین است میتواند از تمام ماجرا، جان سالم به در ببرد.
نصرالله قادری در یادداشتی مینویسد: "کشتار خاموش" پیجوی ایمان گمشده است. روایتگر تنهایانی است که خدای خود را گم کردهاند. حکایت مردمانی است که به وعده داده شده حضرت حق حتما به پیروزی میرسند. حکایت غربت، تنهایی، سرگشتگی و پیجویی خدا! تا کی به خدا برسند یا خلأ!
و سئوال اینجاست که از بین شخصیتهای نمایش، کدامیک به خدا میرسند؟ و اساسا تعریف این نمایش از "خدا" چیست؟
قادری در جای دیگری مینویسد: من که هرگز نه در قبیله چپ بودهام و نه در جمعیت راست و نه در جمع منورالفکرها جایی داشتهام و همیشه از همه سو متهم بودهام به ذات تئاتری میاندیشم.
و حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
حالا ضعف در دیالوگها، بازیهای نچسب و طولانی بودن دیالوگها برای بیان یک موضوع ساده و اشوههای بیش از حد برنادت و ژانت، خود، حدیث مفصلی است که جایی برای پرداختن به آن باقی نیست؛ و الا بیشتر از آن میشود از چهره خسته تماشاگرانی نوشت که به هوای قادری بلیط ۶۰۰۰تومانی کشتار خاموش را میخرند و در پایان اجرا، سرخورده و خسته، تالار سایه را ترک میکنند.
|
|
|
تاریخ: ۰۷.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
گذشته ناب، هویت هر ایرانی
نگاهی به نمایش ”پیکره های بازیافته” نوشته، طراحی و کار ”قطب الدین صادقی”
دکتر قطب الدین صادقی که همواره با روحیه پژوهشگری در صحنه حضور داشته است، این بار در "پیکره های بازیافته" به سراغ اسطوره ها و آیین های فراموش شده و مهجور ایرانی رفته که گویا این پیکره ها را برای اولین بار بر نقش برجسته های مکشوف دیده است.
این ایده آل است که بر پایه مستندات تاریخی بتوان تخیل کرد و به بازآفرینی گمشده های ذهنی خود پرداخت؛ چراکه مخزن و ریشه تمام اتفاقات ممکن ناخودآگاه ذهن است. این رویکرد درست منجر به خلق فضایی غریب و در عین حال آشنا خواهد شد. غریب از این منظر که در خودآگاه ما نبوده و آشنا به خاطر آنکه لحظه ای ما را به دورست ذهن مان پرتاب خواهد کرد. یعنی خالق اثر هنری ما را به دوردست های ذهن خواهد برد، سفری کشف و شهودی که تمام این ناشناخته ها را برای ما آشنا می کند. بنابراین آنچه دکتر صادقی به نمایش می گذارد، باعث مسرت و شادی می شود. یعنی فقط بازنمایی چند اسطوره و آیین نیست که تمام این حرکات و رفتارها در لحظه روح آدمی را شاداب می کند؛ چراکه فراغت خاطر هم ایجاد می کند. ما با گذشته خود همیشه همراه هستیم و انگار این گذشته چون راز و رمزی غریب در پس ذهن گرفتار است و شاید خلق اثر هنری است که این دنیای ریشه دار را بر ما آشکار می کند و این انبساط روح بانی اش هنر است.
دکتر صادقی فقط یک اثر هنری خلق نکرده که فراتر از آن انسان را به گذشته های دوردست می برد تا در بازیابی خود بیندیشد. این اندیشیدن بدون ملاحظات رایج است و هر کس بی پرده در بودن خود به کشفی درست می رسد. اینکه تا امروز هر آدمی چه پیشینه ای را به همراه داشته و در عین حال از آن به مرور زمان غافل مانده است، از جمله یادآوری های کلیدی و کاربرد "پیکره های بازیافته" است. اگر نبود که دکتر صادقی هم در آفرینش این نمایش ناموفق بود. آری، این گذشته با تمام رنج ها و سختی هایش زیباست چرا که میراث پدران و مادران ماست که چگونه در رویارویی با طبیعت جولان می داده و چگونه بر ترس ها و دلهره های رایج چیره می شده اند. چگونه طبیعت در خدمت و مددرسان انسان بوده و حالا جشن های سپاس از طبیعت در تدوام این خیر و برکت چقدر موثر بوده است. یعنی بده بستان دو سویه که زندگی را در مرکز ثقل بایسته ای قرار می داده است.
دکتر صادقی کلام و زبان را به کناری می گذارد تا با طراحی حرکت (کرئوگرافی) بتواند مثل یک رویای ناب در بازنگری این رفتارهای ناب و اصیل بکوشد و کوشیدن اش به نتیجه دل خواه و مطلوب نیز نزدیک شده است. چراکه بی اغراق و افراط به نکات و لحظاتی اشاره می شود که گویاترین وضعیت را برای انسان تداعی می کند. البته بخشی از این آیین ها همچنان موجود است و کارایی و کاربرد بومی و آیینی خود را حفظ کرده و بخشی نیز در گذر از زمان و تنگناهای متعارف و ناخواسته از بین رفته یا متلاشی شده است؛ اما صادقی لحظات در خور تاملی را ارائه می کند که در نهایت پرسش های دقیقی را برای دنباله گیری این ماجراهای زیبا فراهم می کند. یعنی تماشاگرش را مجاب می کند که همچنان به مطالعه و پژوهش بپردازد. چون این گذشته ناب، هویت هر ایرانی است و هر کسی در بازیافتن خود است که می تواند در این دنیای برهم ریخته بر ریشه های انسانی استوار و مستقر به زندگی و زیبایی های آن مسلط شود و این اشراف است که ما را به سکوی موفقیت ها پرتاب خواهد کرد. اگر ما به لحاظ تاریخی اینک متوقف شده و یا احساس عقب افتادگی می کنیم، به دلیل فراموشی این گذشته ناب و مفاخر ملی است.
حرکت حرف اول را در طراحی و میزانسن نمایش آیینی "پیکره های بازیافته" می زند. حرکتی که در جمع، معنا و تصویر می شود. حرکتی که در سکوت شکل گرفته و در همتایی با موسیقی و آواهای انسانی پیش می رود. مولد این حرکات، بدن است. بدنی که منبع و مرجع مکاشفه است و می خواهد از اسرار زمین و آسمان جویا شود. در این جستن و جستار، ارزشمندی طبیعت و فراطبیعت فراچنگ انسان قرار می گیرد. ناخواسته بدن بر بودن خود و دنیای خارج خودآگاه می شود. این آگاهی نجات بخش آدمی است، چون پیش گویانه بر مدار هستی اشراف می یابد و پذیرنده و پذیرای خوب و بد زندگی اش خواهد بود. حتا می تواند بر چیره شدن بدی ها مقاومت کند. مقاومتی که نه با شمشیر و سلاح که در خلوت و دعا و اجرای آیین و برگزاری نذر و نیاز ممکن خواهد شد. بنابراین هر آنچه در صحنه اتفاق می افتد ریشه در ناخودآگاه دکتر صادقی دارد و این اتصال به گذشته دور از طریق این اثر نمایشی آیینی برای تماشاگر هم ممکن می شود.
آواهای درون دلالت آشکار به همان بیان خواسته های انسان دارد که همواره در امن و امان است. آرامش انسان یک آرزوی بزرگ است و این فراتر از رفاه مادی نیاز و ضرورت زندگی تک تک ما است. حالا این وضعیت از تولد تا مرگ تک تک ما را فراگرفته و اگر امروز ما بر آن آگاهیم ریشه در این جست وجوی آغازین دارد که در خلوت و جمع به برداشتی آیینی و اسطوره ای منجر شده است. به همین خاطر ماه و خورشید، آب و باد و خاک عناصر کارآمد در زندگی، رفتارها و آیین های انسان پیش از تاریخ و مابعد آن دارد. هنوز هم این نگاه به طبیعت با ما هست و به همین خاطر بخشی از این رفتارهای کهن به اشتباه خرافه تلقی می شود؛ در حالی که واقعن خرافه نیست، بلکه بشر به تجربه به این نقطه رسیده که برای امنیت جان و مال خود رفتارهای کهنش را تکرار کند. آش پشت پا، آب پشت سر مسافر ریختن، گذر از زیر کتاب آسمانی، جشن عروسی، پرسه و سوگواری، شب یلدا و نوروز از جمله این آیین هاست که هنوز هم طروات و تازگی اش را حفظ کرده چون که از ضروریات زندگی بشر برای ایجاد تنوع و ضرباهنگ بوده است.
این حرکات ریشه در تصاویر سفالینه های ۱۲۰۰ تا ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح دارد و این خود گویای مطلبی است که بسیار ارزشمند است و این که با یک نگاه دقیق و ظریف توسط یک هنرمند به صحنه امروز کشانده شده است. ریشه در دغدغه های سالیان دکتر صادقی دارد. او آگاه است که بخشی از این میراث کهن در حرکت های کردی محفوظ است و به همین خاطر بخشی از نمایش خود را بر اساس این حرکات، آواها و موسیقی کردی بازآفرینی می کند. بخشی هم ناخواسته و خلاقه تصویر می شود که ریشه در همان حالت های پیکره های مکشوف در سالیان دور را دارد. در این جا مسائل انسان در زمین و آسمان بازنمایی می شود؛ چراکه انسان تک ساحتی نیست و همین ابعاد مختلف است که تجلی گاه حقیقت وجودی اش خواهد بود. مثلن می تواند با چند خوشه گندم بیانگر جشن سپاس از کشت و کار باشد و در کنارش سماع دروایش کُرد است. یعنی هم سپاس به خاطر کشت و باروری زمین را می توان دید و هم حال و هوای درونی انسان برای رسیدن به آرامشی که در پیوند با آسمان متجلی خواهد شد. حتا بخشی از این آیین به دامداری می¬رسد که سالیان سال است محل قوت روزانه و درآمد انسان این اقلیم بوده است. بر سر نهادن صورتک بزها و آتش گردانی گویای چنین مطلبی است. بنابراین زندگی با حرفه های متداول گره می خورد و در کنار کار، عشق و محبت انسانی هم سو می شود تا انسان فراتر از نیاز مادی اش هم مطرح شده باشد.
عقاب هم بیانگر بلندپروازی انسان است که می خواهد در فتح آسمان بکوشد. فتحی که گاهی منجر به شکست خواهد شد. شکار هم مطرح است که انسان نیاز به گوشت و قوت روزانه داشته است. مرگ هم بوده و آیین دفع تن آدمی که در دخمه هایی این آیین اتفاق می افتاده است. صدای نوزاد هم هست که در پس مرگ بر تداوم هستی آدمی تاکید می کند.
رضا آشفته
|
|
مجموع 26 on 3 در صفحات 10 در هر صفحه
<< ۱ ۲ ۳
تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)
تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )