جستجو
|
تاریخ: ۲۲.۰۸.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
در چهاردهمین اجرای نمایش سیمرغ پیشکسوتان تئاتر شهرستان میبد آقایان جمال صادقی ، سید ابوالفضل دهقانی و حسین آقایی حضور یافتند و تا پایان نقد و بررسی نمایش حضور یافتند .
این در حالی است که گروه تئاتر جوان تاکنون چنین گردهمایی هنرمندان پیشکسوت تئاتر میبد را ندیده بود و خرسند است از اینکه چنین تولید نمایشی باعث شد تا هنرمندان پیشکسوت هم از خانه بیرون آیند و برای این کار گروه ارزش قائل شوند و حتی برخی از این عزیزان کار را برای چندین بار ببینند. و حتی یکی از همین دوستان پیشکسوت شنیده شد که گفته اند : باور نمی کردم که گروه تئاتر جوان چنین تولیدی را انجام داده باشد . و این حرکت رو به رشد ناگهانی گروه تئاتر جوان را باور نمی کنم. به همه اعضای این گروه بالاخص کارگردان این مجموعه تبریک می گویم . در هر صورت سرپرست گروه تئاتر جوان از همه دوستان هنرمند که برای این کار ارزش قائل شدند و حضور یافتند تشکر کرد و گفت : از ماست که بر ماست ... اگر امروز برای همدیگر ارزش قائل باشیم در آینده هم دیگران برای ما ارزش قائل خواهند بود . و این کم کمک در بین مردم هم ریشه خواهد دوانید و مردم نیز برای هنر ارزش قائل خواهند بود . به امید روز بهتر از امروز ...
ارسال شده توسط: مدیرسایت
|
|
|
تاریخ: ۱۲.۰۸.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
کارگردان نمایش سیمرغ هنوز پرونده سیمرغ را نبسته است که از گرفتن بازیگران جدید جهت تولید کار جدید خبر داد .
این خبر در حالی است که چندین بازیگر جدید اصرار در شروع کلاسهای جدید دارند و آقای آقایی قبول نکردند . اما با در نظر گرفتن برخی از مسائل ایشان گفت : من از بین بازیگران قدیم چند نفر مد نظرم هستند که باید در کار جدید من باشند ، بگذارید تصمیم بگیرم اونوقت بازیگران جدید که صلاحیت بازی در کنار بازیگران قدیم گروه را داشتند انتخاب خواهند شد . آقایی در پاسخ به برخی از افراد که گفته بودند آقایی بازیگرانش انحصاری هستند و فقط برای خودش بازی می کنند گفت : بازیگران گروه تئاتر جوان انحصاری نیستند بلکه برای هر کسی بازی نمی کنند . باید بدانند که نباید در سطحی که هستند پایین تر بروند و من این اجازه را نمی دهم . مگر اینکه برای همیشه از گروه اخراج شوند و گروه دیگر هیچ نیازی به این بازیگران ندارد . جو گروه ها و هنرمندان متأسفانه این را می خواهد و گرنه بنده یکی از کسانی هستم که با این روش مخالفم و تا جو مناسب نشود این قانون گروه تئاتر جوان خواهد بود و بازیگر باید با این چارچوب وفق پیدا کند . مگر اینکه برای همیشه گروه را ترک کند . کار جدید ما هم با بازیگرانی است که پایبند گروه هستند .
ارسال شده توسط: مدیرسایت
|
|
|
تاریخ: ۱۴.۰۷.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
تبریک به همه کسانی که در جشنواره بیست و دوم تئاتر استان یزد خوش درخشیدند :
هنرمندان گرامی آقایان حسین افروز- سید مرتضی فخرموسوی-علیرضا خورشیدنام-هادی آقابزرگی- هادی دهقان- محسن حائری زاده-محمدرضا اسکندری-امیر رضا هنرمند-مسعود یزدی-محمدجواد آقایی
خانمها: مریم هاشمی- صدیقه مطلق- مریم نیک آئین
درخشش شما در جشنواره تئاتر استانی را تبریک گفته آرزوی موفقیت داریم. به امید هنرنمایی بیشتر شما عزیزان بر صحنه های تئاتر
آقای علی جاور
راهیابی نمایش پلی از جنس شیشه به جشنواره منطقه ای را به شما و گروه اجرایی تبریک می گوئیم.
آقای جعفر دل دل زاده - رامین قادری نسب
انتخاب نمایش پناهنده را تبریک گفته و امیدواریم با تلاش بیشتر نماینده شایسته ای برای حضور در جشنواره منطقه ای باشید.
به نقل از :
http://bazynameh.blogfa.com/
ارسال شده توسط: مدیرسایت
|
|
|
تاریخ: ۲۷.۰۶.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
چندی است که دو بازیگر عزیز کبوتر و فاخته سیمرغ از اعضای خوب گروه تئاتر جوان به دلایلی نتوانستند دیگر با گروه همکاری کنند و پروژه نمایشی سیمرغ به علت عدم حضور آنها به تأخیر افتاد ، به همین بهانه سرپرست گروه واضح اعلام کرد : کسانی که برای زحمات این دوستان و عوامل سیمرغ ارزشی قائل نبودند و باعث عدم حضور آنها شدند مطمئنا در آینده وجدان راحتی نخواهند داشت . زیرا حق 15 الی 20 نفر را که از وقت و سرمایه شخصی خود گذاشته اند را ضایع کردند و خسارت جبران ناپذیری را به گروه وارد کردند که مطمئنا جزء حق الناس محسوب می گردد و این گروه هیچ وقت از حق خود نخواهد گذشت . در ادامه سرپرست گروه ضمن اظهار تأسف از این حرکت نادرست پیام خود را به این دو بازیگر عزیز اعلام نمود که به شرح ذیل می باشد :
کبوتر جان و فاخته عزیز شما همچون دخترم نرگس برایم عزیز و دوست داشتنی هستید و بنده در گروه هر چه کردم و می کنم برای رشد شما عزیزان بوده و خواهد بود . سکوت ... سکوت من زبان ناگفته فرشته هاست ... سکوت ، سر درخشش آن چشمهاست که هنوز از آن نگاه کهنه می سوزند ... بعضی از کلمات را نباید خرج کرد ... بعضی چیزها را نباید فروخت ... روی بعضی از چیزها نباید قیمت گذاشت ... نباید ... من همه چیز را فروخته ام ... همه چیز را ... ولی شاید شما نتوانید ... ترسم از این نیست ، ترسم از بی چیزی در این بازار شلوغی که در آن همه چیز ارزان می خرند و می فروشند نیست ... ترسم انتهایی است که بر آن پایانی متصور نیست ... بر انتهایی که از سوی دیگری مرا به خود می کشد ... از هجوم دنیایی که صاف ترین لحظات مرا طلب می کند ... پنهان ترین نگاه وجودم را می خرد ... بهایش را می دهد ... و گاهی نمی دهد ... و مرا با خود تنها می گذارد ... ترسم از تسلیم شدن است ... تسلیم ... تسلیم ... تسلیم ... تا کی کبوتر و فاخته؟؟!!!! این دریاها آرام می شوند ... کی من نقش آن جزیره را در آن دورها می بینم ... کی می رسد که او که خیر الفاصلین است ... کی می رسد که او که تمام لحظه های عالم مال اوست ... کی می رسد او که مهربان است و همیشه چشمانش این پایین ما را نگاه می کند ، آن فاصله ها را که با آن می توان از تمامی درها گذشت و کسی نمی تواند جلوی پیشروید را بگیرد ... از آن در تنگی که مسیح گفته ... از آن گذرگاه عافیت که تنگ است ... او نشانم دهد بچه ها ... کی می شود که نشانم دهد و نترسم ...! نترسم ... نترسم ... نترسم ... دلم می خواهد نه برای شما ، بلکه برای کسانی که شبی در انتهای آن روزهای سیاه که هر لحظه اش هزار شب تاریک بود ، برای کسی که شبی در آن روزها که زشت ترین روزها عمرم بود و پر بود از تیره ترین کلام عالم ، پر بود از کینه ، به من مهر آموخت ، دلم می خواهد نه برای شما که برای همه بدها و خوبها بنویسم بچه ها ... من روزهای زیادی را با کینه زیسته ام ... روزهای زیادی را که حتی یک روزشان هم برای یک زندگی زیاد است ... من روزها با کینه زندگی کرده ام کبوتر و فاخته عزیز !!!! اما نه ... زندگی با کینه زندگی نیست ... تکرار هر روزه مرگ است ... تنفس بیمار مسلولی است که با هر نفسش مرگ را به درون می کشد ... تنفس بیماری که هر نفسش تمام زیر و بم دستگاه تنفسش را پنجه می کشد و از درون خفه اش می کند ... کبوتر و فاخته من روزهایی از حق زیستن محروم بوده ام ... پس بگذار مثل کلاس تئاتر برایتان داستانی تعریف کنم از شبی یا روزی که من میهمان غریبه هایی بوده ام و میزبانانی داشته ام ... کبوتر و فاخته که میزبان خوبی بودند ... خوب کبوتر ... خوب فاخته ... آن خوبی که شما می دانید معنایش چیست ... آن خوبی که هنوز هر وقت چشمانم را ببندم و لبانم را ، به من لبخند می زند و مثل دخترک کبریت فروش روشن می کند آن تاریکی ها را که هنوز تاریک تاریک تاریک است ... خیلی چیزها را نمی شود فراموش کرد کبوتر و فاخته ... خیلی چیزهای کوچک را نمی شود فراموش کرد ... این طوفانها هنوز همه چیز را از ما نگرفته اند ... هنوز چیزهایی برای ما مانده است ... خیال نکنید که آن حقیقی ترین هیچگاه مجال ظهور بر پست ترین وادی را خواهد یافت ... گمان مبرید که روزی این چشمهای رهگذر ، این چشمهای جستجوگر قانع توان راه یابی به آن گم شده را می یابند ... کبوتر و فاخته کلام حق کلامی نیست که این قدر راحت میان کوچه و بازار روان باشد ... حرف حق شنیدن سخت است و آتشین ... شما هر چه دارید در انتهای قلبتان پنهان کرده اید ... جایی ... جایی که هیچ کلمه ای به آنجا نخواهد رسید ... و هیچ کس نمی تواند با زور کلمه ای را در آنجا محصور کند ... جایی که هیچ دستی به آنجا راه نخواهد یافت ... دارایی تان را خوب نگاه دارید و از آن به خوبی محافظت کنید که هر چه طوفان ، هر چه باد ، هر چه موج بیاید شما چیزی از دست نخواهید داد ... آنچه ماندنی است خواهد ماند ... خواهد ماند ... خواهد ماند ... و در قلب همه بچه های گروه تئاتر جوان جز خوبی شما چیزی نمانده است... پاینده ، پیروز و موفق و مؤید باشید ... کبوتر و فاخته دو بازیگر خوب گروه ...
ارسال شده توسط: مدیرسایت
|
|
|
تاریخ: ۲۴.۰۵.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
سرپرست گروه تئاتر جوان ضمن اظهار تأسف از زلزله آذربایجان گفت : همه هنرمندان باید خود را در غم بازماندگان این واقعه سهیم بدانند و هر کاری که می توانند از جان و دل انجام دهند . حتی بازتاب هنری این واقعه جانسوز نیز کمک بزرگی می تواند باشد تا حس انسان دوستانه انسانها را برانگیزد ...
تقدیم به بغضهای شکسته و نشکسته داغدیده های زلزله آذربایجان!
احیا ملحفه را رویش کشید و گفت: «تا اذان بیدارم نکنید! نمیخواهم شب احیا خوابم بگیرد». حالا هم خیلی آرام گرد و خاک صورتش را پاک میکنم. می ترسم بیدار شود!
میهمانی افطار امروز همه بچهها مهمان مادربزرگ بودند.حتی نوههای شهرنشین هم دو ساعت زودتر از اذان خودشان را به روستا رسانده اند. میهمانها در حسرت شنیدن خوش آمدگویی مادربزرگ گریه میکنند!
افطار باز هم علی رغم منع دکترش روزه گرفته بود. چند ساعتی تا افطار باقی مانده بود که فشارش پایین افتاد و به اصرار عیالش پای سفره نشست. با چشمهای خیس لقمه اول را که برداشت، زلزله آمد و روزه اش کامل ماند!
مسافر «این حاج آقا کیه؟ بچه همین روستا بود؟» «نه آقای مهندس! طلبه قم بود و برای تبلیغ به روستای ما آمده بود! نفس گرمی داشت!»
گاو مرد دست انداخت دور گردن گاو ماده و گریه اش گرفت. «گفتم صفیه نگران نباش، خدا بزرگه! بعد ماه رمضان گاو را می فروشم و جهیزیهات را جور میکنم!»
وام «این شب قدر آخری دعا کن وام جور بشه! این خونه گلی را می زنم زمین و با آهن میسازمش!» زن روی سجاده اش «انشاءالله»ی گفت و قرآنش را باز کرد. «اذا زلزلت الارض زلزالها...»
تولد زن دست روی شکمش کشیده و گفته بود: «اگر تو همین ماه به دنیا اومد نامش را میذاریم رمضان! باشه؟». پرستارها داد زدند: «نوزادش زندهست! زود ببریدش اتاق عمل!». مرد با خودش گفت: «نامش را می ذارم خداداد!».
در ادامه مطلب میتوانید ، تعدادی از عکس های این فاجعه را مشاهده نمایید.
ارسال شده توسط: مدیرسایت
|
|
|
تاریخ: ۰۲.۱۲.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
تجلیل از جمشید مشایخی ، اسماعیل خلج ، احمد جولایی و شیرین بزرگمهر، آیین اختتامیه سیامین جشنواره تئاتر فجر در تالار «وحدت» برگزار شد.
در این مراسم که شامگاه گذشته ـ 22 بهمنماه ـ در تالار وحدت برگزار شد، سید محمد حسینی ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ با تشکر از اساتید هنر نمایش به سخنان جمشید مشایخی که در ابتدای مراسم دربارهی شهدا مطرح کرده بود، اشاره کرد و گفت: از استاد جمشید مشایخی که در 22 بهمن یاد شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند، تقدیر و تشکر میکنم.
تجلیل از جمشید مشایخی ، اسماعیل خلج ، احمد جولایی و شیرین بزرگمهر، آیین اختتامیه سیامین جشنواره تئاتر فجر در تالار «وحدت» برگزار شد.
در این مراسم که شامگاه گذشته ـ 22 بهمنماه ـ در تالار وحدت برگزار شد، سید محمد حسینی ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ با تشکر از اساتید هنر نمایش به سخنان جمشید مشایخی که در ابتدای مراسم دربارهی شهدا مطرح کرده بود، اشاره کرد و گفت: از استاد جمشید مشایخی که در 22 بهمن یاد شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند، تقدیر و تشکر میکنم.
وزیر ارشاد:
باید دبیرخانه جشنوارهی سیو یکم از فردا آغاز به کار کند
وزیر ارشاد به حضور پرشور مردم در راهپیمایی 22 بهمن امروز اشاره کرد و افزود: امروز نیز مردم ایران یکبار دیگر عظمت ایران را به جهانیان نشان دادند.
وی با اشاره به سرود« ای ایران» که در ابتدای مراسم اجرا شد، ادامه داد: مردم ایران به این سرود که خوانده شد ایمان دارند و عزت ،شکوه ایران برای آنها یک اصل است و همه گروهها هم به آن عقیده دارند و این اصل متعلق به گروه خاصی نیست.
سیدمحمد حسینی در ادامه به جایگاه پر شکوه تاریخ و تمدن ایران در دوران گذشته ایران اشاره کرد و افزود: امروز نیز همچون گذشته مردم ایران در صنعت، کشاورزی ، تکنولوژی نانو و ماهواره و... پیشرفتهای بسیار چشمگیری داشتهاند که هنرمندان باید سعی کنند این پیشرفتها نیز در آثارشان نمایش دهند. همچنان که در دوران دفاع مقدس نیز بسیاری از تصاویر سرداران و شهدای ما در قالب فیلمها، تئاتر و نمایشهای به تصویر کشیده شدهاند.
وی تصریح کرد: امروز نیز باید نخبگان را تکریم کنیم همچنان که امسال فیلم «شور شیرین» با موضوع زندگی شهید کاوه در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
وزیر ارشاد همچنین گفت: امسال در جشنواره تئاتر فجر به شهرستانها توجه شده است و بخش بینالمللی هم رونق خوبی داشته است.
سید محمد حسینی در بخش دیگری از سخنانش گفت: باید دبیرخانه جشنواره سی و یکم از فردا فعالیت خود را برای دوره بعدی این جشنواره آغاز کند و این گونه نباشد که ما برای جشنواره بعدی زمان را از دست بدهیم.
وزیر ارشاد در ادامه به برگزاری همزمانی جشنواره تئاتر و فیلم فجر اشاره کرد و عنوان کرد: بعضی تصور میکنند همزمانی جشنواره فیلم و تئاتر باعث تداخل و ناهماهنگی خواهد شد و تئاتر، تحتالشعاع جشنواره فیلم قرار میگیرد اما خود من در بازدیدهایی که داشتم شاهد استقبال خیلی خوب علاقمندان بودم ولی با این حال از آقای شاهآبادی درخواست میکنم که از سال آینده جشنواره تئاتر از روزهای اول بهمنماه آغاز شود که با جشنواره فیلم تداخل نداشته باشد و هنرمندان تئاتر به خوبی بتوانند از این دو فضا استفاده کنند.
در ابتدای این مراسم تصاویری از جواد ذولفقاری، رضا انصاری، شاهعلی سرخانی، فرانک میری، قبه زرین و مجید فروغی از درگذشتگان هنر نمایش و تئاتر پخش شد.
همچنین در بخش تجلیل از اساتید تئاتر نیز که با حضور اردشیر صالحپور، خسرو حکیمرابط و محمد دشتگلی برگزار شد، از استاد جمشید مشایخی، اسماعیل خلج، احمد جولایی و شیرین بزرگمهر با اهدای لوح و عکس آنها تقدیر شد.
مشایخی:
افتخار میکنم که امشب در حضور معلمهایم هستم
جمشید مشایخی پس از دریافت تندیس در سخنانی کوتاه گفت: افتخار میکنم که امشب درحضور معلمهای خود هستم که امروز شاگرد شما جمشید، مورد تشویق شما گلها قرار گرفت.
این استاد پیشکسوت تئاتر و سینما افزود: امشب میخواهم چیزی که هممیهنان عزیز نمیدانند را عرض کنم، زمانی که به ایران حمله شد خدمتگزار هنرمندان تئاتر بودم و وقتی که از آنها سوال کردم که آیا حاضرید به جبهه بروید و برای رزمندگان نمایش اجرا کنیم که همه جواب مثبت دادند و گفتند حاضریم، من نیز نامهای مبنی بر این جواب هنرمندان به مسوولین نوشتم ولی هیچ جوابی از آنها نشنیدم.
جمشید مشایخی سخنانش را با قطعه شعری به یاد شهدایی که جانشان را برای ایران فدا کردهاند، به پایان برد.
تقدیر از اسماعیل خلج
اسماعیل خلج دیگر هنرمند پیشکسوت که از وی تجلیل به عمل آمد هم، گفت: حدود 90 رباعی سرودهام که یکی از آنها را امشب برای شما میخوانم، البته این رباعی مربوط به این جشنواره و قدردانی نیست اما به خلوت تنهایی انسان مربوط است.
وی سپس به قرائت رباعیاش پرداخت.
تقدیر از احمد جولایی
احمد جولایی دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر نیز طی سخنانی گفت: فقط میتوانم بگویم متشکرم از اینکه امسال در جشنواره تئاتر، شهرستان نیز دیده شد.
وی گفت: در حالی که تئاتر ملی هنوز مورد وفاق همه هنرمندان قرار نگرفته و در حالی که تعزیه ثبت جهانی شده است سعی کنیم به کارهای شهرستان بیشتر توجه کنیم. همه ما از دیده شدن کارهای تهران خوشحالیم ولی باید به تئاتر شهرستان بیشتر توجه کنیم.
جولایی در پایان گفت: تئاتر آیینه اصغری است که جهاندار اکبر است.
شیرین بزرگمهر:
این بزرگداشت،بزرگداشت دانشجویان من است
شیرین بزرگمهر نیز که در این مراسم مورد تجلیل قرار گرفت در سخنانی گفت:در واقع این بزرگداشت،بزرگداشت دانشجویان من است و اگر امشب من در این جایگاه قرار گرفتم، بازخورد کلاسهای درس من است و خوشحالم که از دانشجویانم لوح تقدیر میگیرم.
وی همچنین گفت: خوشحالیم که امسال دانشجویان در جشنواره تئاتر دیده شدند چرا که فکر میکنم این یک تعامل دو سویه است که اگر آن را از دست دهیم هر دو طرف متضرر خواهند شد.
خسرو حکیمرابط نیز که برای اهدای لوح تقدیر به روی صحنه آمده بود، درباره جمشید مشایخی گفت: امروز نه با یک دل عاشق بلکه با یک خرمن عشق آتشین با جمشید مشایخی روبرو هستیم. همه ما آرزو میکنیم این خرمن آتش عشق همواره و همچنان گرمابخش صحنههای ما برای جوانان ما در صحنه باقی بماند.
در ابتدای مراسم تجلیل از هنرمندان تئاتر، تصاویری از زندگی هنری تجلیل شدگان پخش شد؛ در این تصاویر که بخشی از آن مربوط به بزرگداشت جمشید مشایخی بود، عزتالله انتظامی، علی نصیریان، حمید سمندریان و محمدعلی کشاورز و جعفر والی، سخنانی در رابطه با نقش و فعالیت این هنرمند پیشکسوت مطرح کردند.
در ادامه این مراسم با حضور سیدمحمد حسینی ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ و حمید شاهآبادی ـ معاون هنری وزیر ارشاد ـ از ـ آفتابی ـ مدیر کل اداره ارشاد اسلامی کرمانشاه، قادر آشنا مدیر کل اداره ارشاد استان البرز و حسین ثابتقدم سرپرست اداره ارشاد خراسان شمالی تقدیر شد.
همچنین در ادامه و در بخش معرفی برگزیدگان بخشهای جنبی سیامین جشنواره تئاتر فجر، قوه قضاییه به خاطر نقد و قضاوت درست به نمایش «آدمکش» به کارگردانی محمد زوار بیریا لوح تقدیر و مبلغ 70 میلیون ریال اهدا کرد که این تقدیر توسط دکتر جامی مدیر کل پیشگیریهای فرهنگی قوه قضاییه انجام گرفت.
در بخش معرفی برگزیده نمایش توسط هیات داوران بخش کمیته دانشجویی با تقدیر از نمایشهای «به مراسم مرگ داداش خوش آمدید»، «سومین شنبه هفته» و «ادیپ»، لوح تقدیر و مبلغ 8 میلیون ریال به یوسف باپیری کارگردان نمایش «ویران» اهدا شد.
بخش مسابقه ایران:
طراحی صحنه: در این بخش هیأت داوران با تقدیر از رضا عباسی و امین سالاری برای نمایش «رویای تفتیده» جایزه این بخش را به شیما میرحمیدی طراح صحنه نمایش «به مراسم مرگ داداش خوش آمدید» اهدا کرد.
بازیگری مرد:
در این بخش با تقدر از حسین امیدی بازیگر نمایش «به مراسم مرگ داداش خوش آمدید» و تقدیر از گروه بازیگران نمایش «پری» به ویژه رضا پاپی و حسین شفیعی؛ جایزه بازیگری به حمیدرضا آذرنگ برای بازی در نمایش «خون رقصه» اهدا شد.
بازیگری زن:هیأت داوران از گیتی قاسمی برای نمایش «خون رقصه» و نسیم ادبی دیگر بازیگر این نمایش تقدیر کرد و جایزه برگزیده به ثریا شیرزادی برای نمایش«مرگ کسب و کار من است» از کرمانشاه اهدا شد.
نمایشنامه نویسی:
در این بخش خیرالله تقیانیپور برای نمایشنامه «پری» و صحرا رمضانیان برای نمایشنامه « مرگ کسب و کار من است» تقدیر شدند و جایزه برگزیده به سلما رفیعی برای نمایشنامه «به مراسم مرگ دادش خوش آمدید» اهدا شد.
کارگردانی:
در این بخش هیأت داوران از حسین پاکدل برای نمایش «عشق و عالیجناب» و آرش دادگر برای نمایش«بازگشت افتخار آمیز مردان جنگ» تقدیر کرد و جایزه این بخش را به سمانه زندینژاد برای نمایش « به مراسم مرگ داداش خوش آمدید» اهدا کرد.
حسین پاکدل که جایزهاش را از هادی مرزبان گرفت، هنگام دریافت جایزهاش در سخنانی خواستار مشخص شدن وضعیت اجرای عمومی این نمایش شد و گفت: قرار بود این نمایش پنج سال پیش با کارگردانی هادی مرزبان اجرا شد که قسمت نشد و امسال اجازه دادند خودم آن را کار کنم.
وی خطاب به معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: از همه دوستان تشکر میکنم که اجازه دادند این نمایش در جشنواره اجرا شود. از یک ماه پیش پنج شش بار به دفتر معاونت مراجعه کردم و میخواستم ایشان را ببینم که هر بار گفته شد فرصت ندارند و من به شوخی به منشی ایشان گفتم، ایشان را روی صحنه در مراسم اختتامیه خواهیم دید که این اتفاق هم نیفتاد.
پاکدل دوباره خواستار مشخص شدن وضعیت اجرای عمومی نمایشش شد و افزود: برای اجرای عمومی نمایش ما فکری شود، یک گروه بزرگ سه ماه و نیم زحمت کشیدهاند همین جا میخواهم قول اجرای عمومیاش را بدهید چون جزو تعهدات بنیاد رودکی بوده است.
آرش دادگر هم هنگام دریافت جایزهاش، این جایزه را به همسرش تقدیم کرد که به دلیل نداشتن بلیت اختتامیه نتوانسته بود در این برنامه حاضر شود.
دادگر با اشاره به شرایط دشوار تمرین این نمایش گفت: نمایشمان را در راهروهای برجآزادی تمرین میکردیم چون جایی برای تمرین نداشتیم.
جوایز بخش مسابقه بینالملل این دوره از جشنواره نیز بدین شرح اعلام شد:
موسیقی:
در این بخش مسعود سخاوتدوست برای نمایش «دو لیتر در دو لیتر صلح» از ایران جایزه را دریافت کرد که این جایزه دو هزار دلار جایزه نقدی بود.
طراحی صحنه:
در این بخش یوشیکاتسو ایتو برای نمایش «قصر مهآلود» از ژاپن جایزهای به مبلغ دو هزار دلار را دریافت کرد.
بازیگری مرد:
صابر ابر برای بازی در نمایش «ریچارد سوم» جایزه این بخش را به مبلغ دو هزار و پانصد دلار دریافت کرد.
بازیگری زن:
در این بخش ناتالی منتا برای نمایش «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» از ایتالیا جایزهای به مبلغ دو هزار و پانصد دلار گرفت.
نمایشنامهنویسی:
حمیدرضا آذرنگ برای نگارش نمایشنامه « دو لیتر در دو لیتر صلح» جایزهای به مبلغ سه هزار دلار دریافت کرد.
کارگردانی:
در این بخش آتیلا پسیانی برای کارگردانی نمایش «ریچارد سوم»جایزهای به مبلغ سه هزار دلار دریافت کرد و چون در سفر بود، ستاره پسیانی به نمایندگی از پدرش این جایزه را گرفت.
جایزه ویژه:
هیأت داوران در این بخش جایزهای به مبلغ چهار هزار دلار به نمایش «قصر مهآلود» از کشور ژاپن اهدا کرد.
جایزه بزرگ:
در این بخش جایزه به آتیلا پسیانی برای نمایش «ریچارد سوم» اهدا شدکه مبلغ این جایزه پنج هزار دلار بود.
منبع خبر : ایسنا
|
|
|
تاریخ: ۱۶.۱۱.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
طی مراسمی عصر امروز 12 بهمن ماه از تمبر سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر رونمایی شد.
در ابتدا این مراسم رحمت امینی دبیر سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با اظهار امیدواری از اینکه آثار خوبی در این دوره از جشنواره اجرا شود،گفت: «امروز بهانهای پیداکردیم تا در روز نخست اجراهای صحنهای در کنار هم باشیم و از تمبر سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر رونمایی کنیم.» وی ادامه داد:«ایده چاپ تمبر در دبیرخانه مطرح شد و با پیگیریهای آقای اتابک نادری و حمایت دیگر دوستان توانستیم در آخر دهه سوم، یک یادگاری از جشواره تئاتر فجر باقی بگذاریم.» امینی خاطر نشان کرد:«در واقع با این یادگار در دهه سوم جشنواره، به سراغ دهه چهارم خواهیم رفت.» وی با بیان اینکه تا به امروز مشکل بزرگی در برگزاری جشنواره نداشتهاند، اظهار کرد:«کارها تا به امروز به خوبی پیش رفته و ما شاهد حمایتهای مختلفی از سوی جناب شاهآبادی بودهایم و طبق گفته ایشان با قوت هرچه تمامتر پیش آمدیم.» دبیر سیامین جشنواره تئاتر فجر در پایان یادآور شد:«از "مهدی افضلی که از موسسه توسعه هنرهای معاصر با ما همکاری کرده نیز کمال تشکر را دارم. همچنین آقای محمد دشتگلی هم کاملاً با همراه بودند و در واقع در این دوره همگی همراهی کردند و خوشبختانه این اتفاق نظر تا به امروز وجود داشته است.» در ادامه محمد دشتگلی سرپرست مرکز هنرهای نمایشی با اشاره به اینکه تئاتر هنر زندهای است و عمرش مختص همان شب اجراست، عنوان کرد:«رونمایی از تمبر سیامین دوره جشنواره، بهانهای است برای که تئاتر همیشه هست و خواهد بود.» وی افزود:«با حضور تکنولوژی و دیگر صنایع مختلف، تئاتر همچنان پابرجا بوده و در طول تاریخ این هنر زنده ادامه داشته است.» دشتگلی تصریح کرد:«این تمبر، یادگار و سندی است که به عنوان سند تاریخ تئاتر کشور نیز باقی خواهد ماند.» سپس حمید شاهآبادی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ابتدای سخنان خود با تشکر از متولیان برگزاری جشنواره بیان کرد:«در دوره مدیریت آقای دشتگلی شاهد پیشرفت خوبی در حوزه تئاتر بودیم و اتفاقات خوبی در دوره مدیریت ایشان رخ داد.» وی ادامه داد:«معمولاً از تمبر به عنوان یک یادگاری تاریخی یاد میشود و شاید اگر بخواهیم سیر تاریخی هر پدیدهای را مرور کنیم، یکی از مؤلفههای آن تمبرها هستند.» شاهآبادی تاکید کرد:«کاری که امروز به صورت نمادین آغاز میکنیم، مستقلاً برای تمام کسانی که به کارنامه هنری جشنواره سیام مینگرند، میتواند نوعی تصویر هنری باشد که خاطرات و تلاش هنرمندان را در برگزاری جشنواره زنده میکند.» وی خاطرنشان کرد:«اگر قرار باشد سیر تاریخی و پیشرفت تئاتر ایران را مشاهده کنیم، در دهه سوم با چنین نمادی مواجه هستیم.» معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اظهار خرسندی از اینکه بخش اول جشنواره سیام در استانها به خوبی برگزار شد، تصریح کرد:«بخشهای پژوهشی جشنواره نیز از 5 تا 11 بهمن ماه با موفقیت سپری شد.» وی افزود:«امروز آغاز بخش صحنه ای است و انشا ا... شاهد رقابت خوبی در میان اصحاب هنر باشیم و امیدواریم که یک دستاورد خوب فرهنگی محصول جشنواره سیام باشد.» شاهآبادی با ابراز امیدواری از اینکه جشنواره به نحو مطلوب پیش رفته و این تمبر، یادگاری از تمام بخشهای جشنواره باشد به سخنان خود پایان داد. در این مراسم مهدی افضلی مدیرعامل موسسه توسعه هنرهای معاصر، اتابک نادری مدیر اجرایی جشنواره، بهزاد صدیقی مدیر روابط عمومی مرکز هنرهای نمایشی، اصغر امیرنیا و عباس عظیمی مشاوران اجرایی معاون هنری وزارت ارشاد حضور داشتند. گفتنی است، تمبر سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در طول جشنواره به هنرمندان ایرانی و خارجی هدیه داده خواهد شد.
|
|
|
تاریخ: ۱۴.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
نه راست، نه چپ، فقط ضددین
خبرگزاری فارس: حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
نگاهی به نمایش "کشتار خاموش" کاری از نصرالله قادری نه راست، نه چپ، فقط ضددین
خبرگزاری فارس: حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، یک وبلاگ در یادداشتی برای نمایش کشتار خاموش نوشت:
کشتار خاموش روایتی بلند و خستهکننده از یک مادر(ژانت) است که به دنبال دخترش(مونیکا) میگردد و وقتی میفهمد که او از سوی گروهی تروریستی مامور به کشتن پدرش(بزرگ) شده تمام تلاشش را میکند تا دوباره خانوادهاش را بازسازی کند. شموئیل(کرامت رودساز) شاید از منظری، کلیدیترین بازیگر نمایش "کشتار خاموش" است. چون هم در تشکیلات ترویستی و هم در کلیسا، که دو صحنه متفاوت از این نمایش است، حضور دارد و هم با توجه به اسمش میشود فهمید که نه مسلمانی افغانی و نه پدری مسیحی، بلکه یک یهودی نفوذی است.
آخرین ساخته نصرالله قادری در ظاهر با تشکیلات تروریستی مخالفت میکند و اعتراض اصلیاش را به دستهای پشت پردهای دارد که برای آدمها تاریخ مصرف قائلند و هر وقت که بخواهند، جان آنها را مگیرند اما خط محتوایی و زیرپوستی این نمایش اعتراضی ظریف به دین است.
شموئیل با لباسی شبیه قبا، با آستینهایی که برای وضو بالاست و با تسبیحی که به دست دارد، نماد یک روحانی شیعه و افغانی است و در کلیسا همین شخصیت، کشیشی است که به خدا هیچ اعتقادی ندارد. گفتههای ریاکارانه او از سوی هراچ(حسین شمس) به مسخره گرفته میشود و در ظاهر مسلمان خویش هم به صراحت اعلام میکند که به خدا اعتقادی ندارد.
"کشتار خاموش"بیشتر از هر چیز میخواهد تاکید کند که بین شخصیتهای دینی و گروههای تروریستی ارتباطی ناگسستنی وجود دارد که به خاطر حفظ حکومتها و تحمیق مردم، امری اجتناب ناپذیر است.
توهین و تمسخر کشیش مسیحی از سوی هراچ در برخی از صحنه ها انقدر عمیق میشود که حتی جا دارد مورد اعتراض مقامات رسمی کلیسا هم قرار گیرد.
اگر چه شموئیل در نقش روحانی شیعه و افغانی سعی میکند به نحوی پنهانتر و حسابشدهتر اعتقادات اسلام و ارتباط با تروریستها را نشان میدهد. آغاز نمایش که شموئیل، نوئیل و هریس در زیر پارچهای یک دست و قرمز رنگ به نشان خون مردم قرار دارند، تمثیلی از این ارتباط است.
در پایان نمایش هم مونیکا که مدام از عبارات توهین آمیز نسبت به دین و آیین استفاده می کند، به راحتی همه را میکُشد و فقط دلقک ماجرا که نمادی از شخصیتی لائیک و بیدین است میتواند از تمام ماجرا، جان سالم به در ببرد.
نصرالله قادری در یادداشتی مینویسد: "کشتار خاموش" پیجوی ایمان گمشده است. روایتگر تنهایانی است که خدای خود را گم کردهاند. حکایت مردمانی است که به وعده داده شده حضرت حق حتما به پیروزی میرسند. حکایت غربت، تنهایی، سرگشتگی و پیجویی خدا! تا کی به خدا برسند یا خلأ!
و سئوال اینجاست که از بین شخصیتهای نمایش، کدامیک به خدا میرسند؟ و اساسا تعریف این نمایش از "خدا" چیست؟
قادری در جای دیگری مینویسد: من که هرگز نه در قبیله چپ بودهام و نه در جمعیت راست و نه در جمع منورالفکرها جایی داشتهام و همیشه از همه سو متهم بودهام به ذات تئاتری میاندیشم.
و حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
حالا ضعف در دیالوگها، بازیهای نچسب و طولانی بودن دیالوگها برای بیان یک موضوع ساده و اشوههای بیش از حد برنادت و ژانت، خود، حدیث مفصلی است که جایی برای پرداختن به آن باقی نیست؛ و الا بیشتر از آن میشود از چهره خسته تماشاگرانی نوشت که به هوای قادری بلیط ۶۰۰۰تومانی کشتار خاموش را میخرند و در پایان اجرا، سرخورده و خسته، تالار سایه را ترک میکنند.
|
|
مجموع 49 on 5 در صفحات 10 در هر صفحه
<< ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)
تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )