جستجو
|
تاریخ: ۲۲.۰۸.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
نقد و بررسی نمایش سی مرغ سیمرغ +تصاویر اختصاصی نارین
جلسه نقد و بررسی نمایش سی مرغ سیمرغ با حضور آقای مصطفی محمودی منتقد سینما و تئاتر کشور در میبد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار نارین نیوز، محمودی در این جلسه که ساعت ۳۰/۹ شب پنج شنبه ۱۸/۰۸/۹۱ در سالن آمفی تئاتر اداره ارشاد اسلامی میبد برگزار شد و تا ساعت ۲۳:۱۵ دقیقه ادامه داشت، نبودن نور مناسب در نمایش، نداشتن بیان مناسب در اجرای نقش و گرفتن بازی از یکدیگر و کپی بودن موسیقی و افت و خیزداشتن ریتم نمایش را از معایب این برنامه برشمرد.
وی با بیان اینکه بهتر بود کارگردان فقط کارگردانی می کرد و به ایفای نقش نمی پرداخت، طراحی لباس و رنگ بندی آن که باعث تنوع و زیبایی کار شده بود و شیوه بازی و بیان آقای محمد جواد آقایی را از محاسن نمایش مذکور دانست و گفت: طنز نمایش در کشیدن مخاطب به دنبال خود به مدت دو ساعت، مفید بود ولی کمی در این زمینه اغراق شده بود.
ساعت ۱۹ جمعه ۱۹ آبان نیز مجدداً نمایش در محل سالن آمفی تئاتر اداره ارشاد میبد به اجرا درآمد و مراسم اختتامیه با حضور محمد رضا ابوالحسنی رئیس انجمن نمایش استان، عباس ملازینلی مشاور تئاتری مدیر کل ارشاد، سید ناصر امامی مشاوره هنری استاندار استان یزد و سید علی حسینی رئیس اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان میبد انجام گرفت که به بازیگران اول و دوم مرد و زن برتر تندیس برترین بازیگر سال گروه، و به بقیه عوامل تندیس گروه اهداء شد.
ارسال شده توسط: مدیرسایت
|
|
|
تاریخ: ۱۹.۰۸.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
در چهاردهمین شب اجرای نمایش سیمرغ مصطفی محمودی منتقد تئاتر کشوری به همراه چند تن از هنرمندان تئاتر استان یزد آقایان علی و محسن جاور حضور یافتند که باعث خوشحالی هنرمندان نمایش سیمرغ گردید .
باعث دلگرمی هنرمندان نمایش سیمرغ بوده است که تا این لحظه هنرمندان زیادی از نقاط مختلف استان یزد جهت دیدن نمایش سیمرغ حضور یافته اند . سرپرست گروه از آقایان محسن و علی جاور دو برادر عزیز و هنرمند محبوب تئاتر استان به خاطر حضور گرمشان تقدیر و سپاس فراوان کرد و گفت : اگر هنرمندان اینگونه هوادار یکدیگر باشند مطمئنا رشد قابل توجهی در تئاتر استان یزد را شاهد خواهیم بود .
ارسال شده توسط: مدیرسایت
|
|
|
تاریخ: ۰۶.۰۸.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
باید همان اندازه که به غذای جسم اهمیت می دهید به غذای روح نیز اهمیت بدهید !!!
به همین منظور مقاله ای تحت عنوان « مخاطب شناسی در تئاتر » را جهت مطالعه شما دوستان آماده کرده ایم . که بر اساس مطلب ذیل قابل تأمل است :
خلق «شگفتی»ها بر روی صحنه، یكی از مهمترین جذابیتهای تئاتر به شمار میرود. مخاطب، اغلب هنگامی كه روی صندلی در سالن تئاتر مینشیند، در انتظار كنار رفتن پرده و مكشوف شدن رازها و زیباییهای تازهای است تا هیجان عاطفی و حوزه اندیشه او را به حیطههایی فراتر از آنچه هست، ببرد.
باید تماشاچی بفهمد که غذای روح او می تواند تئاتر تولید شده توسط شما باشد و یا غذای مناسبی هست یا نه ؟!
به داستان کوتاه توجه نمایید :
غذای روح چیست ؟
فردی از پروردگار درخواست نمود تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد خدا پذیرفت.
او را وارد اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف یک دیگ بزرگ غذا نشسته بودند. همه گرسنه، ناامید و در عذاب بودند. هرکدام قاشقی داشت که به دیگ می رسید ولی دسته ی قاشق ها بلندتر از بازوی آن ها بود، بطوری که نمی توانستند قاشق را به دهانشان برسانند! عذاب آن ها وحشتناک بود. آنگاه خداوند گفت: اکنون بهشت را به تو نشان می دهم. او به اتاق دیگری که درست مانند اولی بود وارد شد. دیگ غذا، جمعی از مردم، همان قاشقهای دسته بلند. ولی در آنجا همه شاد و سیر بودند. آن مرد گفت: نمی فهمم؟ چرا مردم در اینجا شادند در حالیکه در اتاق دیگر بدبخت هستند، باآنکه همه چیزشان یکسان است؟ خداوند تبسمی کرد و گفت: خیلی ساده است، در اینجا آن ها یاد گرفته اند که یکدیگر را تغذیه کنند. هر کس با قاشقش غذا در دهان دیگری می گذارد، چون ایمان دارد کسی هست در دهانش غذایی بگذارد.
غذای روح - آن لاندرز
برای مطالعه بیشتر به بخش مقالات تحت عنوان مخاطب شناس در تئاتر مراجعه نمایید .
ارسال شده توسط: مدیرسایت
|
|
|
تاریخ: ۱۴.۰۵.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
سرپرست گروه تئاتر جوان با ابراز تأسف خود از برخورد هنرمندان شهرستان میبد گفت : غزلیات ذیل بازگو کننده حال هنرمندان ما است .
اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزد |
|
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد |
و گر به رهگذری یک دم از وفاداری |
|
چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد |
و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس |
|
ز حقه دهنش چون شکر فروریزد |
من آن فریب که در نرگس تو میبینم |
|
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد |
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست |
|
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد |
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز |
|
هزار بازی از این طرفهتر برانگیزد |
بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ |
|
که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد |
تأسف سرپرست گروه به همه هنرمندان میبدی در حالی اعلام شد که ایشان ابراز داشتند که شاید با این روند از ادامه فعالیت هنری در شهرستان میبد خاتمه دهد . و حداقل به خاطر اینکه نمی توان در بین همشهریان خود راحت کار کرد شاید کوچ کردن راحت تر باشد . و در ادامه گفت : ای هنرمندان و ای مسئولین و ای مردم هنردوست و هنر پرور : تا کی بدبینی ... تا کی تهمت و افترا ... تا کی در جهل و نادانی ... تا کی خاری و ذلالت برای هنرمند ... تا کی مسخره کردن و بی ارزش کردن ... تا کی خواهران ما در همه جا غیر از هنر ... تا کی عدم اعتماد به یکدیگر ... تا کی نیرنگ و دروغ ... تا کی نبودن خلوص نیت و صداقت ... تا کی دورویی و فتنه ... تا کی تحقیر کردن هنرمندان ... تا کی مخارج بالا برای هر کاری غیر از هنر و فرهنگ ... تا کی نبودن موسیقی ... تا کی نبودن سینما ... تا کی سر در برف باشیم ... تا کی خواب باشیم ... تا کی به خاطر تعصبات شخصی ... تا کی به خاطر منم ها ... تا کی باید سوخت و دم برنیاورد ... تا کی ستم به هنر و هنرمند ...
و ای کاش به همان اندازه که برای ... و ای کاش ... بگذار جوابش خودت بدهی تا باز به من تهمت نزنی ... چون بنده جزء هیچ حزبی نیستم و تنها در خط ولایت و رهبری گام بر میدارم و بس ... یا علی ...
ارسال شده توسط: مدیرسایت
|
|
|
تاریخ: ۱۴.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
در طول تاریخ هر ملت و فرهنگی به مثابه زبان ابزار و گستره ارتباطی مشخصی برای بیان دیدگاه ها و نظرات اش نسبت به هستی و جهان داشته است. در واقع هر ملت فرم و قالب بیانی خاص خود را برای بیان محتوا و دیدگاهش انتخاب کرده و به تدریج این ابزار و فرم بیانی را به دیگر ملت ها نیز عرضه کرده است.
اشراق ایرانی و تئاتر جهانی
در طول تاریخ هر ملت و فرهنگی به مثابه زبان ابزار و گستره ارتباطی مشخصی برای بیان دیدگاه ها و نظرات اش نسبت به هستی و جهان داشته است. در واقع هر ملت فرم و قالب بیانی خاص خود را برای بیان محتوا و دیدگاهش انتخاب کرده و به تدریج این ابزار و فرم بیانی را به دیگر ملت ها نیز عرضه کرده است.
مهدی نصیری: اما یک مسئله مهم در مورد این شکل بیان آن است که فرهنگ ها بر اساس محتوا و تفکر غالب آنها بهترین فرم را برای انتقال و ارتباط اندیشه هایشان انتخاب کرده اند. یونانی ها تئاتر و جهان آئین ها و اساطیر را با اشیل، سوفوکل و اوری پید برای بیان دنیایشان انتخاب کرده اند و این فرم و قالب زیبای هنری را به جهان عرضه داشته اند. رومی ها علاوه بر نمایش که هدیه یونانی ها به آنهاست هنرهای پلاستیک، معماری و نقاشی را برای عرضه دنیایشان به جهان انتخاب کرده اند. آلمان های خردورز و دنیای منظم شان با خردورزی فلسفی شان به جهان معرفی شدند و دیدگاه های هستی شناسانه شان با کانت و دیگر فلاسفه مهم این ملت به جهان عرضه شد، فرانسوی ها که نزدیک به ایتالیا و آلمان بودند، بعدها ترکیبی از هنرهای دیداری و دیدگاهی را در سینمایشان به تکامل می رساندند و به عنوان یک ابزار مهم در اختیار بیان نظریاتشان قرار دادند. ابزار بیان ما ایرانی ها نیز در طول تاریخ شعر بوده است. مظهر تجلی و نمود دیدگاه و تفکر شرقی را به درستی می توان در اشعار شاعرانی چون حافظ، سعدی، رودکی، فردوسی، خیام، عطار و ... جستجو کرد و جالب تر آنکه گونه ها و اشکال دیگری چون فلسفه، حکمت و هنر نیز از دل همین اشعار خودنمایی کرده اند . چه چیز مهمتر ازاینکه هنرمندانی چون "پیتربروک" در دنیای خالی از معنای غرب با اینکه سال های سال است تمام ابزارهای نمایش و تئاتر را در اختیار دارند در جستجوی معنا به سراغ اثر فاخر و بزرگی چون منطق الطیر عطار نیشابوری می آیند داستان شرقی و حکمی سفر مرغان را برای محتوا و داستان اثرشان انتخاب می کنند. در حوزه ادبیات تطبیقی بسیاری از اشعار و داستان های شعری ایرانی با داستان ها، نمایش ها و افسانه های غربی مطابقت دارند و بسیاری از این منظومه های شعری هم جهان غرب را شگفت زده کرده اند و مورد توجه آنها قرار گرفته اند. اما در این میان و عرصه هنرهای نمایشی شاهنامه فردوسی توسی و منطق الطیر عطار نیشابوری از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردارند. صرفنظر از برداشت ها ، اقتباس ها و اجراهای نمایشی زیادی که در ایران و خارج از ایران از منطق الطیر صورت گرفته ، یکی از مهمترین اقتباس ها به نمایش کارگردان بزرگ قرن حاضر که میراث دار بزرگانی چون استانیسلاوسکی، گروتفسکی، میرهولد و دیگران است، بر می گردد. حدود سه دهه اخیر پیتربروک در ادامه همه کاوش های هستی شناسانه اش گروه بازیگران خود را به دنبال آشناکردن با ملیت های متفاوت در پاریس گرد هم می آورد در اوج شهرت، تئاتر تجاری و برخوردار از حمایت های مالی را کنار می گذارد تا نیروی خود را بر یک برنامه منظم پژوهشی متمرکز سازد. پیتربروک در اوایل دهه هفتاد میلادی به دستیاری تدهیوز، شاعر انگلیسی، یک زبان تازه به نام اورگاست به وجود می آورد و نمایشنامه ای به همین نام را می آفریند که بازیگرانش آن را در سال 1971 در ایران اجرا می کنند. این اثر برای بسیاری از کسانی که نمایش را در ایران دیدند مثل "آندروپورتر" منتقد موسیقی تجربه ای فراموش ناشدنی بود:"تماشاگری که عمیقا وارد به عالم اورگاست می شد، از آزمون آتش می گذشت و دیگر هرگز نمی توانست همان آدم برفی بماند. در همان زمان ایروینگ وار دل در روزنامه تایمز، نوشت که این اثر آغاز چیزی است که نه تنها برای بروک تازه است بلکه در تاریخ تئاتر دنیا نیز همتا ندارد: آفرینش شکلی از تئاتر که قابل فهم برای هر گونه آدم روی زمین است." 1 اما بروک که تازه با دنیای شعر و ارتباط میان شعر و نمایش آشنا شده ، از این نتیجه زیاد هم خشنود نیست و هنوز احساس می کند که به زبانی جهانشمول و همه فهم دست پیدا نکرده است. او به دنبال تئاتری است که جدی و شوخی و معنویت و جسمیت را همزمان شامل شود و مورد پسند خاص و عام نیز قرار بگیرد؛ "و بدینسان بود که پیتر بروک به منطق الطیر- شاهکار قرن دوازدهم (ششم هجری)، اثر فریدالدین عطار نیشابوری روی آورد تا تئاتری بیافریند که هر کجا به اجرا در آید و برای همه از خاص و عام قابل فهم باشد."2 این منظومه شاعرانه با محتوایی کاملا ایرانی و شرقی روایت می کند که چگونه پرندگان شناخته و ناشناخته جهان گردهم می آیند تا درباره چگونگی سفر برای یافتن سیمرغ با هم گفتگو کنند و عاقبت سفرشان را برای یافتن کاملترین پرنده آغاز می کنند و به جایگاه سیمرغ می رسند در آنجا تواناترین ها و داناترین ها و رهروترین ها هستند که به منزل سیمرغ می رسند و خودشان را که سی پرنده (مرغ) هستند می یابند و به وحدت با یکدیگر می رسند.
"چون نگه کردند این سی مرغ زرد بی شک این سی مرغ آن سیمرغ بود در تحیر جمله سرگردان شدند باز از نوعی دگر حیران شدند خویش را دیدند سیمرغ تمام بود خود سیمرغ سی مرغ مدام"3 سفر مرغان به دنبال سیمرغ و تحیر و سرگردانی آنها در این وادی بر خاسته از تفکر و عرفان ناب و خاص ایرانی است که در هزار توی معنویت انسان طی طریق می کند و با راسیونالیسم و خردورزی غربی سرتاپا در تضاد و تفاوت است. در عین حال عطار این تفکر شرقی را در ساختار روایی خاص ایرانی نیز روایت می کند تا تابع اصول و قواعد خود است و این قواعد را به کمال ودرستی رعایت می کند. عطار در پیشگفتار کتاب خود نوشته است:
"هرک این را خواند مددکار شد و آنک این دریافت برخوردار شد اهل صورت غرق گفتار من اند اهل معنی مرد اسرار من اند این کتاب آرایش است ایام را خاص را داده نصیب و عام را " جان هایلپرین، در ابزرور یازدهم ماه می 1980 می نویسد: "اجرای پیتربروک از منطق الطیر، که اخیرا در نیویورک گشایش یافته است تا نقد نوشته ها را به هذیان گویی تبدیل کند، از نخستین تجربیات بروک به هنگامی بود که مرکز بین المللی پژوهش تئاتری پاریس را در ده سال پیش به وجود آورد. پس به یک معنا، اجرای این افسانه صوفیانه ده سال طول کشیده است تا کامل شود و ارزشش را داشته است. نمایش منطق الطیر آن چیزی را که کتاب کوشیده است طی سالیان به دست آورد- به جوشش در می آورد و به طرز شگفت انگیزی روشنی می دهد."5 بدینسان تفکر شرقی نه تنها ابزار و ساختار غربی را به تحرک و جوشش وامی دارد بلکه زبان وقالب بیانی شعر عطار باعث می شودکه هنرمندی چون پیتربروک که دوران خود یگانه هنرمند پیشرو هنر تئاتر جهان است در پروسه تولید هنری محتوا، شیوه و مولفه های ساختار عطار نیشابوری را نیز برای رسیدن به نتیجه مطلوب برگزیند. "پیتر بروک در سال 1972 با گروهی از بازیگرانش (از جمله کسانی که هیچ زبان انگلیسی نمی دانستند) با کاروانی از لندرورها و خدمه شان، یک گروه فیلمبرداری، یک روزنامه نگار گزارشگر و جان هایلپرن (که کتابی درخشان درباره این تجربه به نام منطق الطیر نوشته است) سفری را آغاز کردند که 000/60 دلار خرج برداشت، سه ماه و نیم طول کشید و آنان را به شش کشور برد؛ الجزیره، نیجریه، نبین، توگو و داهومی و مالی . آنان هیچ برنامه از پیش تعیین شده ای نداشتند اما بروک امیدوار بود نمایشی ویژه بر اساس این اثر عرفانی شاعر ایرانی تدارک ببیند. "6 تدهیوز می گوید که در نژاد بشر نوعی خودآگاه لحنی مشترک وجود دارد، زبانی که متعلق به زیر سطح لحن های معمولی است و در جایی قرار دارد که تفاوت ها بروز می کند. شعر، ابزار بیان ما ایرانی هاست و هم ساختار و هم اندیشه و محتوا را در خود دارد؛ جهان ادبیات بزرگانی چون عطار را همواره درک کرده و به دنبال تحلیل و شناخت فرم و محتوای ارتباط اثر این بزرگان با مخاطبانشان بوده است. اما اصلا خوب نیست اگر بگوییم که ما در این حوزه سال هاست که کوتاهی کرده ایم و از همین روست که در ادبیات داستانی، هنرهای نمایشی ، فلسفه، سینما و دیگر حوزه های فکر و هنری مان به جای رجوع به گنجینه های موجود شیفته ساختار و ابزارهای غربی شده ایم....
منابع: 1.مقدمه ای بر تئاتر- اورلی هولتن – ترجمه محبوبه مهاجر- انتشارات سروش 1384- صفحه 64 2.تئاتر تجربی- جیمز روز- اونز- ترجمه مصطفی اسلامیه- انتشارات سروش 1376- صفحه 228 3.منطق الطیر عطار- دکتر کامل احمدنژاد و دکتر فاطمه صنعتی نیا- نشر زوار 1379- صفحه 112 4.شرح و احوال و نقد و تحلیل آثار عطار- استاد فروزانفر- نشر امیرکبیر- صحفه 48 5.تئاتر ، هویت و نمایش ملی- عباس جوانمرد- نشر قطره 1383- صفحه 119 6.تئاتر تجربی – صفحه 230
|
|
مجموع 45 on 5 در صفحات 10 در هر صفحه
<< ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)
تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )