چندی است که توسط بروبچه های تئاتر شنیده شده است که سرپرست گروه قصد عزیمت به یکی از شهرهای تئاتر خیز کشور را دارد که با توجه به زمینه کاری که در آن شهر هم برای کارگردانی و هم برای کار هنری فراهم شده است شاید در چند ماه آینده هجرت کنند . به همین بهانه از سرپرست گروه خواستیم توضیح دهد و ایشان گفت : ...
بنده هنوز هیچ تصمیمی نگرفتم و تا زمانی که خانواده اجازه ندهند . من مطیع فرمان خانواده ام . زیرا تا این لحظه هر چه دارم و هر چه کردم لطف خانواده بوده است . چه در حال حاضر و چه در سالهایی که در شهر اراک به مدت کوتاهی مشغول بودم . همه اینها برای این است که هم خود و هم همه هنرمندان بدانند که زندگی و افراد خانواده ارزششان بیشتر از مسائل و اهداف شخصی هنری می باشد . ای کاش حرکتی نکنیم که در اهداف شخصی هنری موفق باشیم اما در مدیریت زندگی و خانواده ضعیف جلوه کنیم . هر چه می کنیم برای خدمت به انسانیت و انسان مداری است و گاهی گذشت همان حرکات و برداشت های هنری و تئاتری است . حتما نباید بر روی صحنه اجرا شود . همان لحظه که زندگی می کنیم باید در گفتار و کردار و منشمان الگوی اساسی و تئاتری برای همه باشیم . چرا که هنرمند آینه تمام نمای واقعیت است و بد و خوب را به تصویر می کشد تا دیگران از آن عبرت گیرند . اما حیف و هیهات که غافلیم و تنها در بند یک موقعیت آن مانده ایم و ان فقط خودنمایی است و ارزای شهوات انسانی که از هزاران راه دیگر ممکن است اما ما از این هنر مقدس برای ارزای آن استفاده می کنیم که واقعا متأسفم ...
به همین دلیل و هزاران دلیل دیگر تا هجرتم قطعی نشده است هیچ چیز معلوم نیست و شاید برای همیشه در شهر خودم میبد بمانم و یا شاید برای مدت کوتاهی بروم و یا شایدهای دیگر که همه بازی روزگار است و مثل مردم دیارم می گویم : هر چه خدا قسمت کند همان راضی ام . رضا بقضائک ، تسلیما لامرک ...